1. Every Russian knows the allegorical novel The Master And Margarita.
[ترجمه ترگمان]هر فرد روسی رمان \"استاد و مارگاریتا\" را می شناسد
[ترجمه گوگل]هر روسیه از رمان تمثیلی استاد و مارگارتا می داند
2. I have this postcard depicting an allegorical figure of Strength.
[ترجمه ترگمان]این کارت پستالی است که تصویر نوعی از قدرت را به تصویر می کشد
[ترجمه گوگل]من این کارت پستال را به تصویر می کشم که یک رقم تلقی قدرت است
3. Allegorical portrait by Levitsky of the empress as Lawgiver in the temple of Justice.
[ترجمه ترگمان]تصویر Allegorical از Levitsky ملکه به عنوان Lawgiver در معبد عدالت
[ترجمه گوگل]پرتره الگوریتم Levitsky از شخص ثروتمند به عنوان قانونگذار در معبد عدالت
4. With many Buddhist allegorical words in these poems, Zenic enlightenment finds its fullest expression.
[ترجمه ترگمان]با بسیاری از کلمات تمثیلی Buddhist در این اشعار، روشن کردن روشن فکری بهترین بیان خود را پیدا می کند
[ترجمه گوگل]با بسیاری از اصطلاحات تمثیل بودایی در این شعرها، روشنگری ذننی بیشترین بیان را می یابد
5. Xiehouyu ( two - part allegorical saying ) is a pupolar language form.
[ترجمه ترگمان]Xiehouyu (two part)یک شکل زبان pupolar است
[ترجمه گوگل]Xiehouyu (دو بخش گفتار تمثیلی) یک فرم زبان pupolar است
6. The paronomasia allegorical saying is a kind of allegorical saying that has a great proportion in it.
[ترجمه ترگمان]تمثیلی paronomasia نیز نوعی نمادین است که می گوید که بخش بزرگی از آن را دارد
[ترجمه گوگل]گفته های تمثیلی پارانومیا یک نوع گفتار تمثیلی است که نسبت زیادی در آن دارد
7. Thus the allegorical story becomes a historical epitome of inter - racial and international conflicts.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، داستان تمثیلی یک شکل تاریخی از درگیری های بین نژادی و بین المللی می شود
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، داستان تمثیلی به یک مفهوم تاریخی درگیری های بین نژادی و بین المللی تبدیل می شود
8. Lord of the Flies is an allegorical novel by Nobel Prize-winning author William Golding.
[ترجمه ترگمان]لرد پرواز، رمانی به نام ویلیام گلدینگ است که برنده جایزه نوبل ادبیات شده است
[ترجمه گوگل]پروردگار مگس یک رمان تمثیلی نویسنده نویسنده برنده جایزه نوبل ویلیام گلینگ است
9. The undraped human figure,sometimes allegorical.
[ترجمه ترگمان]شکل انسانی undraped، که گاهی تمثیلی دیده می شود
[ترجمه گوگل]شخصیت انسداد انسان، گاهی اوقات تمثیلی است
10. Compared with the traditional allegorical sayings, the allegorical sayings on campus have many new characteristics.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با گفته های تمثیلی، گفته های تمثیلی در محوطه دانشگاه دارای ویژگی های جدیدی است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با گفته های تمثال سنتی، سخنان تمثیلی در محوطه دانشگاه دارای ویژگی های جدید بسیاری است
11. Maimonides God takes no literal shits, only allegorical ones.
[ترجمه ترگمان]ابن میمون نه تن ها به صورت تحت اللفظی، فقط به زبان استعاری، عمل می کند
[ترجمه گوگل]مائیمونیدس، خداوند هیچ گونه ادبیات عامیانه را نمی پذیرد، فقط تمثیلی است
12. Yet they are also meant to be allegorical, to stand for something.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها هم چنین به معنای نمادین بودن، ایستادن برای چیزی هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها نیز به معنای تمثیل بودن هستند، برای اینکه چیزی را ثابت کنند
13. The royal hunting-lodge of Falkland in Fife was transformed into a Renaissance palace, ornate with pilasters, medallions and allegorical statuary.
[ترجمه ترگمان]کاخ سلطنتی Falkland در فایف در فایف به یک کاخ رنسانس تبدیل شده بود که با ستون های چهارگوش، نقره و مجسمه نمادین تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]شکار سلطنتی فالکلند در فایف به یک کاخ رنسانس تبدیل شده است، که با پرچمداران، مدالها و مجسمه های تمثیلی تزیین شده است
14. Franciscan legend thus presented the faithful a generation later with Francis as the allegorical saviour of the universal Church.
[ترجمه ترگمان]پس از آن افسانه فرقه فرانسیسیان یک نسل بعد با فرانسوا به عنوان منجی \"کلیسای جامع\" معرفی شد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، افسانه فرانسیسکان، نسل بعد را با فرانسیس به عنوان نجات دهنده تمثیلی کلیسای جهانی معرفی کرد
15. Working every weekend and most nights since November, Brown has been steadily bringing to life his and Evans' allegorical design.
[ترجمه ترگمان]براون هر هفته و بیشتر شب ها از ماه نوامبر کار می کند و به طور پیوسته طراحی تمثیلی خود و Evans را به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]براون هر روز آخر هفته و بیشتر شبها از ماه نوامبر کار خود را به طور مداوم به طرح تمثیل او و اوانز تبدیل کرده است