کلمه جو
صفحه اصلی

equestrian


معنی : اسب سوار، چابک سوار، مربوط به اسب سواری
معانی دیگر : (تندیس و تصویر و غیره) سواره، سوار بر اسب، (وابسته به اسب و اسب سوار و اسب سواری) اسبی، سوارکارانه، سوارکاری، سوارکار (به ویژه در سیرک ها ونمایش ها)

انگلیسی به فارسی

مربوط به اسب‌سواری، اسب‌سوار، چابک‌سوار


سوارکاری، اسب سوار، چابک سوار، مربوط به اسب سواری


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or concerning horseback riding or horsemanship.

- Equestrian events show the skill of both horse and rider.
[ترجمه ترگمان] مسابقات سوارکاری مهارت هر دو اسب و هم سوار را نشان می دهند
[ترجمه گوگل] حوادث سواری نشان دهنده مهارت هر دو اسب و سوار است

(2) تعریف: depicting an individual mounted on a horse.

- Union Square Park in New York city contains an equestrian statue of George Washington.
[ترجمه ترگمان] پارک یونیون لیگ در شهر نیویورک شامل تندیس سوار بر اسب جورج واشینگتن می شود
[ترجمه گوگل] Union Square Park در شهر نیویورک دارای مجسمه سواری جورج واشنگتن است
اسم ( noun )
مشتقات: equestrianism (n.)
• : تعریف: one who rides horseback, esp. a highly trained rider.

- My father was a true equestrian, but I've never had much skill in riding.
[ترجمه ترگمان] پدرم سوارکار ماهری بود، اما من تا به حال مهارت زیادی در سواری نداشتم
[ترجمه گوگل] پدرم یک اسب سواری واقعی بود، اما من در مهارت سوارکاری زیاد نداشتم

• horseback rider, one who rides horses
pertaining to horseback riding
equestrian means connected with the activity of riding horses; a formal word.

مترادف و متضاد

اسب سوار (اسم)
cavalier, horseman, equestrian

چابک سوار (اسم)
equestrian, jockey

مربوط به اسب سواری (صفت)
equestrian

جملات نمونه

1. an equestrian statue of alexander
مجسمه ی سوار بر اسب اسکندر

2. They plan to hold the Olympics' equestrian events in another part of the city.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند تا بازی های المپیک را در بخش دیگری از شهر برگزار کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند مسابقات قهرمانی المپیک را در بخش دیگری از شهر برگزار کنند

3. Giambologna's equestrian statue of Cosimo I has been cleaned under the auspices of the Pegasus consortium.
[ترجمه ترگمان]بر روی اسب سوار بر اسب کوزیمو یکم، تحت نظارت یک کنسرسیوم Pegasus، تمیز و تمیز شده است
[ترجمه گوگل]مجسمه سواری Giambologna از Cosimo I تحت نظارت کنسرسیوم Pegasus تمیز شده است

4. A great number of equestrian statues must have existed but there are scanty remains of these.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مجسمه های سوار بر اسب باید وجود داشته باشد، اما هنوز تعداد کمی از این مجسمه ها وجود دارند
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مجسمه های سواری باید وجود داشته باشد، اما باقی مانده اند

5. Only the tips of the fingers of the equestrian statue of the King have survived.
[ترجمه ترگمان]تنها نوک انگشتان طبقه سوارکاران پادشاه جان سالم به در برده است
[ترجمه گوگل]تنها نکات انگشتان مجسمه سوار پادشاه، زنده ماندند

6. In addition, they gave equestrian center managers permission to add 17 corrals and space for up to two dozen more horses.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آن ها به مدیران مرکز اسب سواری اجازه دادند تا ۱۷ corrals و فضا را به بیش از ده اسب دیگر اضافه کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آنها مدیران مرکز اسب سواری را مجاز به اضافه کردن 17 فضانورد و فضا برای دو تا ده اسب بیشتر کردند

7. Equestrian: The endurance phase of the individual three-day event takes over.
[ترجمه ترگمان]سوارکاری: مرحله تحمل رویداد سه روزه فرد طول می کشد
[ترجمه گوگل]Equestrian: مرحله استقامت شخصیتی سه روزه طول می کشد

8. In 173 Macrae presented Glasgow with an equestrian statue of King William.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۳، گلاسکو با یک مجسمه سوارکاری از شاه ویلیام به گلاسکو معرفی شد
[ترجمه گوگل]در سال 173، ماکاره با یک مجسمه سواری شاه ویلیام گلاسکو را معرفی کرد

9. There is also an equestrian bronze statue of St George, for which Plecnik designed the base.
[ترجمه ترگمان]یک مجسمه برنزی از سنت جورج نیز وجود دارد که در آن Plecnik پایه را طراحی کرده است
[ترجمه گوگل]همچنین یک مجسمه برنز سوارکاری سنت جورج وجود دارد که Plecnik پایه را طراحی کرده است

10. Last spring, the international equestrian community was concerned over likely quarantine restrictions of their horses.
[ترجمه ترگمان]بهار گذشته، جامعه سواری بین المللی نگران محدودیت های احتمالی قرنطینه اسب خود بود
[ترجمه گوگل]بهار بهار، انجمن بین المللی صبحانه در مورد احتمالی محدودیت های قرنطینه اسب ها خود نگران بود

11. A campground, picnic tables, an equestrian center and a youth camp are among developments being talked about for the property.
[ترجمه ترگمان]یک میز پیک نیک، یک میز پیک نیک، یک مرکز سواری و یک کمپ جوانان از جمله تحولاتی است که در حال صحبت درباره این ملک است
[ترجمه گوگل]اردوگاه، میز پیک نیک، یک مرکز سوارکاری و اردوگاه جوانان در میان پیشرفت هایی است که برای اموال صحبت می شود

12. Equestrian: Kerry Millikin on Out and About is in third place heading into the jumping phase of the individual three-day event.
[ترجمه ترگمان]سوارکاری: کری دورها را ترک کرد و در مکان سوم قرار دارد که به سمت فاز پرش از رویداد سه روزه انفرادی می رود
[ترجمه گوگل]سوار: کری Millikin در بیرون و در مورد سوم در مرحله پریدن از رویداد سه روزه فرد است

13. In addition, Ariat, which is carried by equestrian retailers and at Nordstrom, has made inroads beyond the horsey set.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، Ariat، که توسط خرده فروشان سوار بر اسب و در Nordstrom انجام می شود، تاخت و تاز را فراتر از مجموعه اسب تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آریات، که توسط خرده فروشان قایقرانی و در Nordstrom انجام می شود، فراتر از مجموعه اسب سواری است

14. The floral extravaganza featured 55 floats, 30 equestrian units and 24 marching bands.
[ترجمه ترگمان]این نمایش پر زرق و برق، ۵۵ شناور، ۳۰ واحد سوار بر اسب و ۲۴ باند راهپیمایی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]فانتزی فلزی شامل 55 شناور، 30 واحد سوارکاری و 24 گروه پیاده روی بود

an equestrian statue of Alexander

مجسمه‌ی سوار بر اسب اسکندر


پیشنهاد کاربران

اسب سواری ، سوارکاری


کلمات دیگر: