کلمه جو
صفحه اصلی

bigfoot


رجوع شود به: sasquatch

انگلیسی به فارسی

رجوع شود به: sasquatch


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a conjectured animal resembling a large ape or gorilla, alleged to live in the wilder areas of the Pacific Northwest; sasquatch.

• large hairy mountain creature with huge feet that allegedly inhabits the pacific northwest region of the united states and canada (has never been proven to exist); sasquatch

جملات نمونه

1. That does not prevent Bigfoot from trouncing Predator and moving into the semifinals.
[ترجمه ترگمان]این از \"پاگنده\" از \"trouncing\" جلوگیری نمی کنه و به مرحله نیمه نهایی میره
[ترجمه گوگل]این باعث نمیشود که کوهنوردی را از ضربات پنالتی و انتقال به نیمه نهایی جلوگیری کند

2. Bigfoot is the reigning king, a truck that has won more races and championships than any other.
[ترجمه ترگمان]پاگنده پادشاه حاکم است، یک کامیون که بیشتر از هر کس دیگر قهرمان است
[ترجمه گوگل]Bigfoot پادشاه حاکم است، یک کامیون که مسابقات و قهرمانی بیشتری را نسبت به سایر مسابقات کسب کرده است

3. Like all icons, Bigfoot stands for deeper values: durability, consistency, the strong Midwestern ethic of substance over flash.
[ترجمه ترگمان]مانند همه آیکون ها، Bigfoot نماد مقادیر عمیق تر هستند: دوام، ثبات، رویه قوی و ساکن غرب میانه در مورد فلاش
[ترجمه گوگل]مثل تمام آیکونها، Bigfoot به معنای عمیق تر بودن دوام، انسجام، قوت و قوت مواد مغذی Midwestern در برابر فلش است

4. Bigfoot gets better traction off the line and vaults the moguls, arriving first at the turn.
[ترجمه ترگمان]پاگنده یه حرکت بهتر از مرز و زیرزمین پیدا می کنه و اولین بار به نوبت میرسه
[ترجمه گوگل]قایقرانی بیگانه را از خط خارج می کند و مغازه ها را غرق می کند و در ابتدا وارد می شود

5. Look great But in my opinion, is not very big and ancient women used to tie with the feet, normal feet "bigfoot, People used to say "little things", with normal word, it is called "big".
[ترجمه ترگمان]خوب نگاه کنید اما به نظر من، زنان باستان خیلی بزرگ نیستند و زنان باستان عادت دارند با پاهای معمولی خود ارتباط برقرار کنند، و مردم عادت دارند که \"چیزهای کوچک\" را با یک کلمه معمولی بگویند، \"بزرگ\" نامیده می شود
[ترجمه گوگل]نگاه بزرگ اما به نظر من زنان بسیار بزرگ نیستند و زنان باستان با کت و شلوار پاهای خود را به هم متصل می کنند، مردم معمولا 'چیزهای کوچکی' می گویند، با کلمه عادی، آن را بزرگ می نامند

6. It’s just that every few years there’s a Bigfoot sighting on this mountain, and people’s imaginations start running wild.
[ترجمه ترگمان]فقط این است که هر چند سال یک رویت هلال بر روی این کوه وجود دارد، و تخیلات مردم شروع به دویدن می کند
[ترجمه گوگل]فقط این است که هر چند سال یک چشم انداز کوهستانی در این کوه وجود دارد و تصورات مردم شروع به وحشی می کنند

7. The earliest accounts of bigfoot are from 1924 though reports of a similar type of creature have appeared as early as the 1860s.
[ترجمه ترگمان]اولین گزارش of از سال ۱۹۲۴ منتشر شد اگرچه گزارش ها مربوط به نوع مشابهی از موجودات در اوایل دهه ۱۸۶۰ ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]اولین گزارش های بزرگ از سال 1924 است، هرچند گزارش هایی از یک موجود مشابه در اوایل دهه 1860 ظاهر شده است

8. Bigfoot hunters were perhaps the most surprising group, Bader said. They defied all stereotypes of paranormal pursuers who wear flowing clothes and commune with spirits.
[ترجمه ترگمان]بادر گفت که شکارچیان Bigfoot شاید the گروه بودند آن ها همه کلیشه های سیاسی paranormal را که لباس جاری می پوشند و روحیه خود را با ارواح به کار می برند، نادیده گرفتند
[ترجمه گوگل]بدر گفت که شکارچیان بیگانه شاید گروه تعجب آور بودند آنها کلیه کلیشه های تعقیب کننده های افراطی را که لباس های در حال پوشیدن دارند و با روحیات ارتباط برقرار می کنند، رد می کنند

9. In “Bigfoot Dreams” (198 a woman loses her job and is forced to reassess her life.
[ترجمه ترگمان]در \"Bigfoot رویاها\" (۱۹۸ زن شغل خود را از دست می دهد و مجبور است زندگی اش را مورد ارزیابی مجدد قرار دهد
[ترجمه گوگل]در 'رویاهای بیگانه' (198) یک زن کار خود را از دست می دهد و مجبور است که زندگی خود را دوباره ارزیابی کند

10. For decades, large, hairy, manlike beasts called Bigfoot e occasionally been reported by eyewitnesses across America.
[ترجمه ترگمان]چندین دهه است که حیوانات بزرگ، پرمو و manlike به نام Bigfoot به عنوان شاهدان عینی در سراسر آمریکا گزارش شده اند
[ترجمه گوگل]چندین دهه، حیوانات بزرگ، مودار، مردانه به نام Bigfoot و گاهی اوقات شاهدان عینی در سراسر آمریکا گزارش شده است

11. For decades, large, hairy, manlike beasts called Bigfoot have occasionally been reported by eyewitnesses across America.
[ترجمه ترگمان]چندین دهه است که حیوانات بزرگ و پرمو به نام Bigfoot به عنوان شاهدان عینی در سراسر آمریکا گزارش شده اند
[ترجمه گوگل]چندین دهه، شاهدان عینی در آمریکا گاهی اوقات گزارش می کنند که حیوانات بزرگ، مودار، مردانه به نام بیگ فو تان گزارش شده اند

12. Everybody has heard of Bigfoot, the gigantic ape-like creature that supposedly haunts the forests of the Pacific Northwest.
[ترجمه ترگمان]همه شنیده که پاگنده، همان گوریل غول پیکر - مانند موجوداتی که ظاهرا در جنگل های of اقیانوس آرام پرسه می زنند
[ترجمه گوگل]همه از بیکفوت، موجودی غول پیکر مانند مکزیکی، که ظاهرا جنگل های شمال غربی اقیانوس آرام را دوست دارد، شنیده است

13. Like many legendary Native American monsters, Bigfoot is a central part of indigenous traditional tales. They call him 'Sasquatch', the 'hairy giant of the woods'.
[ترجمه ترگمان]مثل خیلی از هیولاهای افسانه ای آمریکایی، پاگنده یه قسمت مرکزی از افسانه های بومی - ه بهش میگن پاگنده، اون غول پشمالو جنگل
[ترجمه گوگل]مثل بسیاری از هیولاهای افسانه ای بومی آمریکایی، Bigfoot بخش مهمی از داستان های سنتی بومی است آنها او را 'Sasquatch'، غول مودار جنگل می نامند

14. Scientists do not know whether Bigfoot really exists.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان بر این باورند که آیا پاگنده وجود دارد یا نه
[ترجمه گوگل]دانشمندان نمی دانند که حشره واقعا وجود دارد

پیشنهاد کاربران

پاگُنده


کلمات دیگر: