کلمه جو
صفحه اصلی

alimentary canal


معنی : جهاز هاضمه
معانی دیگر : دستگاه گوارش، مجرای گوارش

انگلیسی به فارسی

کانال رژیم غذایی، جهاز هاضمه


جهاز هاضمه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the body passage into which food is ingested and in which it is digested; passage from the mouth to the anus; digestive tract.

• (anatomy) intestinal tract, digestive tract, gastrointestinal tract, digestive system's tubular passage through which food passes wherein digestion occurs and from which wastes are eliminated (extending from the mouth to the anus and includes the pharynx, esophagus, stomach, and intestines)
the alimentary canal in a person or animal is the passage in their body through which food passes from their mouth to their anus; a medical term.

مترادف و متضاد

جهاز هاضمه (اسم)
alimentary canal

جملات نمونه

1. the alimentary canal of the human body.
[ترجمه ترگمان]the بدن انسان
[ترجمه گوگل]کانال آبیاری بدن انسان است

2. He had the disease of alimentary canal.
[ترجمه ترگمان]او بیماری canal را داشت
[ترجمه گوگل]او بیماری کانال آئروایی داشت

3. Presented with a diagram of the alimentary canal, he tended to marvel at its artistry rather than study its efficiency.
[ترجمه ترگمان]با نموداری از کانال alimentary، به جای مطالعه کارایی آن، از هنرمندی آن به حیرت افتاد
[ترجمه گوگل]با ارائه یک نمودار از کانال گوشتی، با تمایز به کارآیی خود، به جای مطالعه کارایی آن، تمایل داشت

4. The heart slows, the alimentary canal and the bladder constrict.
[ترجمه ترگمان]ضربان قلب کم می شود، دستگاه گوارش و مثانه به هم فشرده می شود
[ترجمه گوگل]قلب را کند می کند، کانال گوارشی و کمر مثانه

5. Government is like a baby. An alimentary canal with a big appetite at one end and no responsibility at the other. RONALD REAGAN
[ترجمه ترگمان]دولت مثل یک بچه است یک کانال alimentary با اشتهای زیاد در یک طرف و هیچ مسئولیتی در طرف دیگر نیست برچسب ریگان (ریگان):
[ترجمه گوگل]دولت مانند یک کودک است یک کانال گوشتی با یک اشتیاق بزرگ در یک طرف و بدون مسئولیت در دیگری رونالد ریگان

6. The alimentary canal in our bodies is so named because digestion of foods occurs there.
[ترجمه ترگمان]کانال alimentary در بدن ما به این دلیل نامگذاری شده است که هضم مواد غذایی در آنجا رخ می دهد
[ترجمه گوگل]کانال آبیاری در بدن ما به همین دلیل نامیده می شود زیرا هضم غذا در آن وجود دارد

7. Alimentary canal neoplasm is the most common cancer.
[ترجمه ترگمان]neoplasm کانال معمول ترین نوع سرطان است
[ترجمه گوگل]نئوپلاسم کانال گوارشی شایع ترین سرطان است

8. Finally, the structure and function of the alimentary canal and its significances in Panorpidae taxonomy are briefly discussed.
[ترجمه ترگمان]در نهایت ساختار و عملکرد کانال alimentary و significances در طبقه بندی Panorpidae به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در نهایت، ساختار و عملکرد کانال غذایی و اهمیت آن در طبقه بندی Panorpidae به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرد

9. The alimentary canal or a portion thereof, especially the intestine or stomach.
[ترجمه ترگمان]مجرای alimentary یا بخشی از آن، به خصوص روده یا معده
[ترجمه گوگل]کانال گوشتی یا بخشی از آن، به خصوص روده یا معده

10. Conclusion: Heavy heroin use, having a history of alimentary canal diseases and sudden and long time natural drug withdrawal likely cause upper alimentary canal bleeding.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: استفاده از هروئین سنگین، داشتن تاریخچه بیماری های کانال alimentary و خروج ناگهانی و ناگهانی مواد مخدر به احتمال زیاد باعث خونریزی شدید کانال می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: مصرف هروئین سنگین، داشتن سابقه بیماری های کانالی گوارشی و ترک ناگهانی و طولانی مدت داروهای طبیعی احتمالا باعث خونریزی کانال های فوقانی می شود

11. The adult alimentary canal is long and narrow, its crop is long bag-shaped, very few papillae in front part of the midgut.
[ترجمه ترگمان]کانال alimentary بالغ بسیار بلند و باریک است و محصول آن به شکل کیسه بلند است و تعداد بسیار کمی از آن ها در قسمت جلو of قرار دارند
[ترجمه گوگل]کانال گوشتی بالغ طولانی و باریک است، محصول آن به شکل کیسه ای طولانی است، تعداد کمی از پاپیلا در قسمت جلویی مرکزی

12. The enlarged, saclike portion of the alimentary canal, one of the principal organs of digestion, located in vertebrates between the esophagus and the small intestine.
[ترجمه ترگمان]قسمت enlarged و saclike مجرای alimentary، یکی از اندام های اصلی گوارش، واقع در مهره داران بین مری و روده کوچک واقع شده است
[ترجمه گوگل]بخش بزرگ و بزرگ ساکشن کانال آبیاری، یکی از ارگان های اصلی هضم، واقع در مهره داران بین مری و روده کوچک است

13. The epithelium of the alimentary canal is squamous, cuboidal or columnar.
[ترجمه ترگمان]بافت پوششی کانال alimentary squamous، cuboidal یا ستونی است
[ترجمه گوگل]اپیتلیوم کانال آبیاری فضایی، مکعبی یا ستون است

14. The alimentary canal consists of mouth, esophagus, crop, stomach, caecum, intestine and rectum.
[ترجمه ترگمان]مجرای alimentary شامل دهان، مری، محصول، معده، روده، روده و مقعد است
[ترجمه گوگل]کانال غذائی شامل دهان، مری، محصول، معده، سقط جنین، روده و رکتوم است

15. The results showed that the alimentary canal of X. germanus was composed of foregut, midgut and hindgut.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که کانال alimentary X germanus مرکب از foregut، midgut و hindgut بود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که کانال گوارشی X germanus از شکمبه، قارچ و قاعدگی تشکیل شده است


کلمات دیگر: