کلمه جو
صفحه اصلی

desirous


معنی : خواهان، مشتاق، ارزومند، مایل
معانی دیگر : آرزومند، خواستار، یازان، کامجو، علاقمند، خواسته

انگلیسی به فارسی

مایل، خواهان، آرزومند، مشتاق، خواسته


انگلیسی به انگلیسی

• longing, yearning, craving
if you are desirous of something, you want it very much; a formal word.

مترادف و متضاد

خواهان (صفت)
willing, wishing, desirous, fond, demanding, asking, requesting, soliciting, begging, wishful

مشتاق (صفت)
anxious, impatient, willing, longing, strenuous, earnest, studious, keen, agog, solicitous, eager, enthusiastic, aspiring, avid, wistful, desirous, appetent, fond, thirsty, lickerish, athirst, hungry, breathless, fervid, full of desire, perfervid, raring, wishful

ارزومند (صفت)
anxious, solicitous, avid, wistful, ambitious, aspirant, desirous, appetent, wishful

مایل (صفت)
disposed, willing, longing, keen, solicitous, wishing, desirous, inclined, fond, hankering, bent, oblique, wanting, craving, sideling, sidling, wishful, yearning

aspiring, hopeful


Synonyms: acquisitive, ambitious, amorous, anxious, avid, covetous, craving, desiring, eager, enthusiastic, grasping, greedy, hot, itchy, keen, longing, lustful, passionate, prehensile, ready, stimulated, turned on, willing, wishful, wishing, yearning


Antonyms: reluctant, unambitious, unenthusiastic, unhopeful


جملات نمونه

1. desirous of meeting her
مشتاق دیدار او

2. we are desirous of establishing friendly relations with pakistan
ما خواستار برقراری روابط دوستانه با پاکستان هستیم.

3. The President is strongly desirous that you should be in charge of the hydraulid project.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور شدیدا خواهان این است که شما مسئول پروژه hydraulid باشید
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور قویا مایل است که شما مسئولیت پروژه هیدرولیست را داشته باشید

4. He is desirous of her hand in marriage.
[ترجمه ترگمان]او مشتاق ازدواج است
[ترجمه گوگل]او دوست دارد ازدواج کند

5. The duke is desirous of meeting you.
[ترجمه ترگمان]دوک می خواهد شما را ملاقات کند
[ترجمه گوگل]دوک دوست دارد با شما ملاقات کند

6. At that point Franco was desirous of prolonging the war.
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه که فرانکو می خواست جنگ را به تاخیر بیندازد
[ترجمه گوگل]در آن زمان فرانکو تمایل داشت تا جنگ را ادامه دهد

7. Margotte swept on, enormously desirous of doing good.
[ترجمه ترگمان]Margotte به راه خود ادامه دادند و بسیار مایل بودند که این کار را انجام دهند
[ترجمه گوگل]مارگوت به خوبی کار می کرد

8. I fancy Clodius is desirous to be your successor.
[ترجمه ترگمان]من تصور می کنم که Clodius می خواهد جانشین تو شود
[ترجمه گوگل]من کلدیوس را دوست دارم، مایلم جانشین شما شود

9. The president is strongly desirous that you should attend the meeting.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به شدت مشتاق است که شما در این جلسه شرکت کنید
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور قویا مایل است که شما در جلسه شرکت کنید

10. Desirous of knowing something about the operations, I stood and watched the spectacle.
[ترجمه ترگمان]در حالی که می دانستم چیزی در مورد عملیات می دانم، ایستادم و تماشا کردن منظره را تماشا کردم
[ترجمه گوگل]با تمایل به دانستن چیزی در مورد عملیات، من ایستادم و چشم انداز تماشا را دیدم

11. Why are you desirous of leaving your present employer?
[ترجمه ترگمان]چرا می خواهید کارفرمای فعلی خود را ترک کنید؟
[ترجمه گوگل]چرا میخواهید کارفرمای فعلی خود را ترک کنید؟

12. I'm desirous of establishing regular business relations with you.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم روابط منظمی با شما برقرار کنم
[ترجمه گوگل]من به دنبال برقراری روابط تجاری منظم با شما هستم

13. She had come, desirous to know the extent of Mary's grief for Mr. Carson.
[ترجمه ترگمان]او امده بود، مشتاق بود تا حدی اندوه مری کار سن را بداند
[ترجمه گوگل]او آمده بود، مایل به دانستن میزان غم و اندوه ماری برای آقای کارسون

14. Why are you desirous of leaving your present job?
[ترجمه ترگمان]چرا می خواهید شغل your را ترک کنید؟
[ترجمه گوگل]چرا میخواهید کار فعلی خود را ترک کنید؟

desirous of meeting her

مشتاق دیدار او


We are desirous of establishing friendly relations with Pakistan.

ما خواستار برقراری روابط دوستانه با پاکستان هستیم.



کلمات دیگر: