کلمه جو
صفحه اصلی

alimentary


معنی : غذایی، رزقی
معانی دیگر : وابسته به تغذیه و گوارش، گوارشی، وابسته به حفظ و نگهداری، روزی رسان، غذا دهنده

انگلیسی به فارسی

غذایی، رزقی


تغذیه ای، غذایی، رزقی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: relating to food or nutrition.

(2) تعریف: nourishing.

• of nutrition; pertaining to food; giving sustenance, nutritious
alimentary is used to refer to eating or digestion; a medical term.

مترادف و متضاد

digestive


Synonyms: comestible, dietary, digestible, nourishing, nutrient, nutritional, nutritious, nutritive, peptic, salutary, sustaining, sustentative


غذایی (صفت)
alimental, nutritive, alimentary

رزقی (صفت)
alimentary

جملات نمونه

the alimentary canal

مجرای گوارشی


1. alimentary canal
لوله ی گوارش

2. the alimentary canal
مجرای گوارشی

3. the alimentary canal of the human body.
[ترجمه ترگمان]the بدن انسان
[ترجمه گوگل]کانال آبیاری بدن انسان است

4. He had the disease of alimentary canal.
[ترجمه ترگمان]او بیماری canal را داشت
[ترجمه گوگل]او بیماری کانال آئروایی داشت

5. Presented with a diagram of the alimentary canal, he tended to marvel at its artistry rather than study its efficiency.
[ترجمه ترگمان]با نموداری از کانال alimentary، به جای مطالعه کارایی آن، از هنرمندی آن به حیرت افتاد
[ترجمه گوگل]با ارائه یک نمودار از کانال گوشتی، با تمایز به کارآیی خود، به جای مطالعه کارایی آن، تمایل داشت

6. The heart slows, the alimentary canal and the bladder constrict.
[ترجمه ترگمان]ضربان قلب کم می شود، دستگاه گوارش و مثانه به هم فشرده می شود
[ترجمه گوگل]قلب را کند می کند، کانال گوارشی و کمر مثانه

7. Free-living communities and alimentary tract helminths: hypotheses and pattern analysis - D Simberloff.
[ترجمه ترگمان]جوامع زنده آزاد و alimentary tract: فرضیات و تحلیل الگو - D Simberloff
[ترجمه گوگل]جوامع آزاد و کلیه های دستگاه گوارش: فرضیه ها و تجزیه و تحلیل الگو - D Simberloff

8. The alimentary canal in our bodies is so named because digestion of foods occurs there.
[ترجمه ترگمان]کانال alimentary در بدن ما به این دلیل نامگذاری شده است که هضم مواد غذایی در آنجا رخ می دهد
[ترجمه گوگل]کانال آبیاری در بدن ما به همین دلیل نامیده می شود زیرا هضم غذا در آن وجود دارد

9. Alimentary canal neoplasm is the most common cancer.
[ترجمه ترگمان]neoplasm کانال معمول ترین نوع سرطان است
[ترجمه گوگل]نئوپلاسم کانال گوارشی شایع ترین سرطان است

10. Finally, the structure and function of the alimentary canal and its significances in Panorpidae taxonomy are briefly discussed.
[ترجمه ترگمان]در نهایت ساختار و عملکرد کانال alimentary و significances در طبقه بندی Panorpidae به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در نهایت، ساختار و عملکرد کانال غذایی و اهمیت آن در طبقه بندی Panorpidae به طور خلاصه مورد بحث قرار می گیرد

11. The alimentary canal or a portion thereof, especially the intestine or stomach.
[ترجمه ترگمان]مجرای alimentary یا بخشی از آن، به خصوص روده یا معده
[ترجمه گوگل]کانال گوشتی یا بخشی از آن، به خصوص روده یا معده

12. The speed of establishment of monocular alimentary conditioned reflex and differentiation was studied in 8 rabbits.
[ترجمه ترگمان]سرعت تاسیس of conditioned alimentary و تمایز در ۸ خرگوش مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سرعت ایجاد رفلکس های تهیه شده در یک رژیم غذایی منوکلراز در 8 خرگوش مورد بررسی قرار گرفت

13. Conclusion: Heavy heroin use, having a history of alimentary canal diseases and sudden and long time natural drug withdrawal likely cause upper alimentary canal bleeding.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: استفاده از هروئین سنگین، داشتن تاریخچه بیماری های کانال alimentary و خروج ناگهانی و ناگهانی مواد مخدر به احتمال زیاد باعث خونریزی شدید کانال می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: مصرف هروئین سنگین، داشتن سابقه بیماری های کانالی گوارشی و ترک ناگهانی و طولانی مدت داروهای طبیعی احتمالا باعث خونریزی کانال های فوقانی می شود

14. Including: Locomotor system, alimentary system, respiratory system, urinary system, reproductive system, circulatory system, sense organs, nervous system and endocrine system.
[ترجمه ترگمان]شامل: سیستم Locomotor، سیستم alimentary، سیستم تنفسی، سیستم ادراری، سیستم گردش خون، سیستم گردش خون، سیستم عصبی و سیستم غدد درون ریز
[ترجمه گوگل]از جمله: سیستم Locomotor، دستگاه گوارش و سیستم تنفسی، سیستم ادراری، سیستم تولید مثل، سیستم گردش خون، ارگان های حس، سیستم عصبی و سیستم غدد درون ریز

15. Conclusion: The malignant tumors of alimentary system are easy to have calcific metastases, the CT scanning plays an important role in diagnosing the calcific metastases.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تومورهای بدخیم (alimentary to)باعث متاستاز شوند، اسکن CT نقش مهمی در تشخیص سلول های سرطانی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تومورهای بدخیم سیستم عصبی، متاستازهای کلسیمی را آسان می کنند، CT اسکن نقش مهمی در تشخیص متاستاز کلسیم دارد


کلمات دیگر: