1. She betook herself to the fair.
[ترجمه ترگمان]به سمت بازار رفت
[ترجمه گوگل]او خودش را به نمایشگاه می برد
2. He betook himself to town.
[ترجمه ترگمان]به شهر رفت
[ترجمه گوگل]او خودش را به شهر زد
3. With entreaties proving no use, he betook himself to threats.
[ترجمه ترگمان]با التماس و التماس، خود را به خطر انداخت
[ترجمه گوگل]او با درخواست هایی که هیچ استفاده ای انجام نمی داد، خود را تهدید می کرد
4. Betake yourself to your studies.
[ترجمه ترگمان]خودت را وقف تحقیقات خودت کن
[ترجمه گوگل]خودتان را به مطالعات خود بکشید
5. I betook myself to bed in some exasperation, and without really bothering to get undressed.
[ترجمه ترگمان]با اوقات تلخی به رختخواب رفتم و بدون اینکه خودم را لخت کنم به رختخواب رفتم
[ترجمه گوگل]من خودم را به تختخواب در برخی از خشم وحشت زده کردم، و بدون آنکه واقعا دچار ترس و وحشت شدم
6. She betook herself to fasting.
[ترجمه ترگمان]برای روزه گرفتن به خانه خود رفت
[ترجمه گوگل]او خود را به روزه می برد
7. Research about the energy response used to betake story model to analyze.
[ترجمه ترگمان]درباره واکنش انرژی که به مدل داستان betake برای تجزیه و تحلیل استفاده می شود، تحقیق کنید
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد پاسخ انرژی که برای مدل سازی داستان برای تحلیل کردن استفاده می شود
8. Better to betake myself to the old mechanic exercise of the pen, which cheats my sense of time wasted.
[ترجمه ترگمان]بهتر است خودم را به تمرین مکانیک کهنه خودکار ببرم، که حس زمان را به هدر می دهد
[ترجمه گوگل]بهتر است خودتان را به تمرین مکانیک قدیمی قلم بچسبانید، که حس خود را از زمان تلف می کند
9. To many a refuge fear - stricken men betake themselves, to hills, woods, gardens, trees, and shrines.
[ترجمه ترگمان]به بسیاری از افراد وحشت زده پناه می برند، به سوی تپه ها، جنگل ها، درختان، درختان و shrines
[ترجمه گوگل]ترس بسیاری از پناهندگان - مردان آسیب دیده خود را به تپه ها، جنگل ها، باغ ها، درختان و زیارتگاه ها بمالند
10. I would have thee betake thyself to play, and leave me to speak with him that comes yonder.
[ترجمه ترگمان]به تو خواهم گفت که با او بازی کنی و از من بخواهی که در آنجا با او صحبت کنم
[ترجمه گوگل]من خودم را تسلیم می کنم و می خواهم با او صحبت کنم که می آید
11. Oh! how she would have liked to betake herself to Paris!
[ترجمه ترگمان]اوه! چقدر دلش می خواست به پاریس برود!
[ترجمه گوگل]آه! چگونه او دوست داشت خودش را به پاریس ببخشد
12. - to whom, when sickened with the praises of all other men, I could daily betake myself, and be known as the vilest of all sinners, methinks my soul might keep itself alive thereby.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، هر روز که از او تعریف و تمجید کنم، هر روز ممکن است از خودم دور باشم و به عنوان پست ترین گناهکاران از آن آگاه باشم، به نظر من ممکن است روحم زنده بماند
[ترجمه گوگل]- به هر کسی که وقتی از همه مردان دیگر ستایش می شد، می توانستم روزانه خودم را ببخشم و به عنوان خوشبخت ترین همه گناهکاران شناخته می شدم، روحم می توانستم زنده بمانم
13. Betake burden of car tyre is one primary factor which influence useable life-span of tyre the text bring forward reference about rational choice tyre by workout betake burden of car tyre.
[ترجمه ترگمان]استفاده از لاستیک خودرو یکی از عوامل اصلی است که بر مصرف لاستیک در طول متن تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]بار Betake تایر ماشین یکی از عوامل اصلی است که تاثیر طول عمر قابل استفاده از تایر متن را به ارمغان می آورد مرجع در مورد تایر انتخاب منطقی با تمرین بتک تایر ماشین
14. While I stared at her, speechless, she explained that as the local inn would close at midnight I had better betake myself thither without further delay.
[ترجمه ترگمان]در اثنایی که من به او خیره می نگریستم، او توضیح داد که چون مسافرخانه محلی نزدیک نیمه شب است بهتر است بدون معطلی به آنجا بروم
[ترجمه گوگل]در حالی که من به او خیره شده بود، بدون سخن گفتن، او توضیح داد که به عنوان محل کار محلی در نیمه شب نزدیک من بهترم خودم را بدون هیچ زحمتی بسازم