کلمه جو
صفحه اصلی

despondence


معنی : غم، تنگدلی، حزن، دلسردی، دل گرانی
معانی دیگر : غم، دلسردی، حزن، تنگدلی، دل گرانی

انگلیسی به فارسی

غم، دلسردی، حزن، تنگدلی، دل‌گرانی


از دست دادن، حزن، غم، دلسردی، تنگدلی، دل گرانی


انگلیسی به انگلیسی

• depression, melancholy, dejection, hopelessness

مترادف و متضاد

غم (اسم)
distress, care, sorrow, rue, anxiety, heartache, grief, despondency, despondence

تنگدلی (اسم)
chagrin, despondency, despondence

حزن (اسم)
sorrow, grief, despondency, despondence

دلسردی (اسم)
despondency, discouragement, despondence

دل گرانی (اسم)
despondency, despondence

جملات نمونه

1. Despite my despondence triggered by her disregard, I kept up with my endeavor.
[ترجمه ترگمان]با وجود ناامیدی من، از بی اعتنایی او، به تلاش خود ادامه دادم
[ترجمه گوگل]علیرغم بی توجهی من که ناشی از نادیده گرفتن من بود، من با تلاش هایم ادامه دادم

2. Despondence, which is manifested in the disordered and disrupted rim vestured by darkness, sets off and contradicts to the extravagance behind it.
[ترجمه ترگمان]despondence، که در هرج و مرج دچار اختلال شده و لبه کلاهش را با تاریکی قطع کرده، راه خود را باز می کند و با اسراف و extravagance پشت آن در تضاد است
[ترجمه گوگل]ریزش، که در ناحیه ناسازگار و مختل شده در تاریکی ظاهر می شود، برافروخته می شود و در برابر آن بی عیب و نقص قرار می گیرد

3. The memo suggests the use of psychiatrists and sociologists to measure the "relative happiness" of workers or their "despondence and grumpiness" as a way to assess their trustworthiness.
[ترجمه ترگمان]این یادداشت اشاره می کند که استفاده از روانپزشکان و جامعه شناسان برای اندازه گیری \"شادی نسبی\" کارگران یا \"ناامیدی و ناامیدی\" آن ها به عنوان راهی برای ارزیابی قابلیت اعتماد آن ها است
[ترجمه گوگل]یادداشت ها نشان می دهد که استفاده از روانپزشکان و جامعه شناسان برای اندازه گیری شادی نسبی کارگران یا «اذیت و آزار و اذیت آنها» به عنوان راهی برای ارزیابی اعتماد آنها است

4. HIV/AIDS despondence is emerged as a urgent and challengeable issue in the world.
[ترجمه ترگمان]ناامیدی ناشی از HIV \/ AIDS به عنوان یک مساله حیاتی و حیاتی در جهان مطرح شده است
[ترجمه گوگل]اچ آی وی / ایدز از بین رفته است به عنوان یک مسئله فوری و چالش انگیز در جهان پدید آمده است

5. Even in utter despondence, the psalmist cannot deny the fact that God is still holy and righteous.
[ترجمه ترگمان]حتی در ناامیدی و ناامیدی، the نمی تواند این حقیقت را انکار کند که خدا هنوز مقدس و پرهیزکار است
[ترجمه گوگل]حتی در نفی کامل، سادیست نمی تواند این واقعیت را که خدا هنوز مقدس و صالح است را انکار کند

6. A sudden foreboding, Some love will be lost, The heart become so despondence suddenly, I didn't know sad or delight myself.
[ترجمه ترگمان]ناگهان احساس می کنم که یک عشق ناگهانی از دست خواهد رفت، قلب از دست خواهد رفت، و من خودم هم نمی دانم چه قدر غمگین و غمگین هستم
[ترجمه گوگل]ناگهان ناخودآگاه، بعضی از عشق از بین می رود، قلب ناگهان ناگهان احساس ناامیدی می شود، من خودم غمگین نیستم و نمی توانم لذت ببرم

7. We uncontrollably had sex only half month after we had been in love, there was no blushing, no despondence, no reluctance.
[ترجمه ترگمان]فقط نیم ماه پس از آن که عاشق شده بودیم با هم سکس داشتیم، نه سرخ شده بود، نه ناامیدی، و نه بی میلی
[ترجمه گوگل]ما پس از اینکه عاشق شدیم، به طور غیرقابل کنترل رابطه جنسی داشتیم، اما هیچ احساس ناگهانی، بی توجهی و بی میلی به آن نداشتیم


کلمات دیگر: