• ability to adjust configuration and size to fit new conditions; (computers) ability to change the scaling of an application; ability to expand the capabilities of a computer; ability to change the size of a font or picture
scalability
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Despite these serious hiccups, Sun maintains the continued scalability of Sparc and claims that simulations prove the viability of the UltraSparc.
[ترجمه ترگمان]با وجود این hiccups جدی، خورشید مقیاس پذیری مداوم of را حفظ می کند و ادعا می کند که شبیه سازی امکان پذیر بودن UltraSparc را اثبات می کند
[ترجمه گوگل]علیرغم این خشونت های جدی، سان حفظ مقیاس پذیری Sparc را ادامه می دهد و ادعا می کند که شبیه سازی ها قابلیت حیاتی UltraSparc را ثابت می کند
[ترجمه گوگل]علیرغم این خشونت های جدی، سان حفظ مقیاس پذیری Sparc را ادامه می دهد و ادعا می کند که شبیه سازی ها قابلیت حیاتی UltraSparc را ثابت می کند
2. This tight coupling can impact the scalability of the administrative runtime if the run time components are not located together in close proximity.
[ترجمه ترگمان]این جفت جفت شدگی تنگ می تواند بر مقیاس پذیری زمان اجرا اجرایی تاثیر بگذارد اگر اجزای زمان اجرا در مجاورت هم قرار نداشته باشند
[ترجمه گوگل]این اتصال تنگ می تواند مقیاس پذیری زمان اجرای اداری را تحت تاثیر قرار دهد، اگر اجزای زمان اجرا با هم در نزدیکی قرار نگیرند
[ترجمه گوگل]این اتصال تنگ می تواند مقیاس پذیری زمان اجرای اداری را تحت تاثیر قرار دهد، اگر اجزای زمان اجرا با هم در نزدیکی قرار نگیرند
3. The netperf scalability tests were run just as they were in the previous environment.
[ترجمه ترگمان]آزمون های مقیاس پذیری netperf درست همانطور که در محیط قبلی بودند اجرا شدند
[ترجمه گوگل]آزمایشهای مقیاس پذیری Netperf همانطور که در محیط قبلی انجام شده بود اجرا شد
[ترجمه گوگل]آزمایشهای مقیاس پذیری Netperf همانطور که در محیط قبلی انجام شده بود اجرا شد
4. Replication allows real-time availability and scalability across these servers.
[ترجمه ترگمان]تکرار اجازه دسترسی به زمان واقعی و مقیاس پذیری در این سرورها را می دهد
[ترجمه گوگل]تکرار اجازه می دهد در دسترس بودن زمان واقعی و مقیاس پذیری در این سرور ها
[ترجمه گوگل]تکرار اجازه می دهد در دسترس بودن زمان واقعی و مقیاس پذیری در این سرور ها
5. As we grow, we face scalability and uptime issues -- which certainly need to be addressed.
[ترجمه ترگمان]همانطور که رشد می کنیم، ما با مقیاس پذیری و مسایل uptime روبرو می شویم - - که قطعا باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]همانطور که رشد می کنیم، با مقیاس پذیری و مسائل روزافزون مواجه هستیم که قطعا باید مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه گوگل]همانطور که رشد می کنیم، با مقیاس پذیری و مسائل روزافزون مواجه هستیم که قطعا باید مورد توجه قرار گیرد
6. To meet the scalability and message filtering requirements of data distribution management (DDM) in distributed interactive simulation (DIS), a fuzzy dead reckoning (DR) algorithm was proposed.
[ترجمه ترگمان]برای برطرف کردن مقیاس پذیری و الزامات فیلتر کردن پیام مدیریت توزیع داده ها (DDM)در شبیه سازی تعاملی توزیع شده (DIS)، یک الگوریتم فازی فازی (DR)پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]برای پاسخگویی به الزامات فیلترینگ مقیاس پذیری و فیلتر کردن اطلاعات مدیریت توزیع داده ها (DDM) در شبیه سازی توزیع تعاملی (DIS)، یک الگوریتم پردازش فوت فازی (DR) پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]برای پاسخگویی به الزامات فیلترینگ مقیاس پذیری و فیلتر کردن اطلاعات مدیریت توزیع داده ها (DDM) در شبیه سازی توزیع تعاملی (DIS)، یک الگوریتم پردازش فوت فازی (DR) پیشنهاد شد
7. The bidirectional scalability tests were run just as they were in the previous environment.
[ترجمه ترگمان]آزمون های مقیاس پذیری دو سویه درست همانطور که در محیط قبلی بودند اجرا شدند
[ترجمه گوگل]آزمایشهای مقیاس پذیری دو طرفه درست همانطور که در محیط قبلی قرار داشتند اجرا شد
[ترجمه گوگل]آزمایشهای مقیاس پذیری دو طرفه درست همانطور که در محیط قبلی قرار داشتند اجرا شد
8. Proprietary solutions will likely offer scalability and resilience in better-known models, and might well utilize highly interoperable communication technologies such as MQ.
[ترجمه ترگمان]راه حل های اختصاصی به احتمال زیاد مقیاس پذیری و انعطاف پذیری در مدل های شناخته شده را ارائه می کنند و ممکن است از فن آوری های ارتباطی بسیار قابل تعامل مانند as استفاده کنند
[ترجمه گوگل]راه حل های اختصاصی به احتمال زیاد مقیاس پذیری و انعطاف پذیری در مدل های شناخته شده را ارائه می دهند و ممکن است از تکنولوژی های ارتباطی بسیار متفاوتی مانند MQ استفاده کنند
[ترجمه گوگل]راه حل های اختصاصی به احتمال زیاد مقیاس پذیری و انعطاف پذیری در مدل های شناخته شده را ارائه می دهند و ممکن است از تکنولوژی های ارتباطی بسیار متفاوتی مانند MQ استفاده کنند
9. The IRM architecture provides cross-platform support and scalability.
[ترجمه ترگمان]معماری IRM پشتیبانی سکوی کراس و مقیاس پذیری را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]معماری IRM پشتیبانی متقابل پلاتفرم و مقیاس پذیری را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]معماری IRM پشتیبانی متقابل پلاتفرم و مقیاس پذیری را فراهم می کند
10. Its benefits (scalability, cost reduction, device independence, performance and more) far outweigh its cons.
[ترجمه ترگمان]منافع آن (مقیاس پذیری، کاهش هزینه، استقلال دستگاه، عملکرد و بیشتر)از معایب آن بیشتر است
[ترجمه گوگل]مزایای آن (مقیاس پذیری، کاهش هزینه، استقلال دستگاه، عملکرد و موارد دیگر) به مراتب بیشتر از معایب آن است
[ترجمه گوگل]مزایای آن (مقیاس پذیری، کاهش هزینه، استقلال دستگاه، عملکرد و موارد دیگر) به مراتب بیشتر از معایب آن است
11. The protocol improves the scalability and reduces the impact of the LPM problem greatly.
[ترجمه ترگمان]این پروتکل مقیاس پذیری را بهبود می بخشد و تاثیر مساله LPM را تا حد زیادی کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]پروتکل مقیاس پذیری را بهبود می بخشد و تا حد زیادی تاثیر تاثیر LPM را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]پروتکل مقیاس پذیری را بهبود می بخشد و تا حد زیادی تاثیر تاثیر LPM را کاهش می دهد
12. This model is decentralized controlled and has good scalability.
[ترجمه ترگمان]این مدل غیر متمرکز است و مقیاس پذیری خوبی دارد
[ترجمه گوگل]این مدل کنترل نشده و دارای مقیاس پذیری خوب است
[ترجمه گوگل]این مدل کنترل نشده و دارای مقیاس پذیری خوب است
13. It was noted that scalability does not speed up an application. A scalable system will always be slower than a single user system.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که مقیاس پذیری یک برنامه را افزایش نمی دهد یک سیستم مقیاس پذیر همیشه کندتر از یک سیستم واحد کاربر خواهد بود
[ترجمه گوگل]اشاره شد که مقیاس پذیری نرم افزار را سرعت بخشید یک سیستم مقیاس پذیر همیشه از یک سیستم کاربر تنها کندتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]اشاره شد که مقیاس پذیری نرم افزار را سرعت بخشید یک سیستم مقیاس پذیر همیشه از یک سیستم کاربر تنها کندتر خواهد بود
14. In order to improve its scalability, a hierarchical VPLS model is introduced.
[ترجمه ترگمان]به منظور بهبود مقیاس پذیری آن، یک مدل VPLS مراتبی ارایه شده است
[ترجمه گوگل]به منظور بهبود مقیاس پذیری آن، مدل VPLS سلسله مراتبی معرفی شده است
[ترجمه گوگل]به منظور بهبود مقیاس پذیری آن، مدل VPLS سلسله مراتبی معرفی شده است
15. Performance is a set of tradeoffs between scalability and speed.
[ترجمه ترگمان]عملکرد مجموعه ای از tradeoffs بین مقیاس پذیری و سرعت است
[ترجمه گوگل]عملکرد مجموعه ای از اختلاف بین مقیاس پذیری و سرعت است
[ترجمه گوگل]عملکرد مجموعه ای از اختلاف بین مقیاس پذیری و سرعت است
پیشنهاد کاربران
قابلیت توسعه ( در شرکتها )
انطباق پذیری، تکامل پذیری، قابلیت پاسخگویی،
مقیاس پذیری
قابلیت ارتقا
کلمات دیگر: