کلمه جو
صفحه اصلی

philanthropist


معنی : خیرخواه بشر، ادم نیک اندیش، بشر دوست
معانی دیگر : آدم خیر، آدم نوع دوست، نیکوکار

انگلیسی به فارسی

خیرخواه بشر، آدم نیک اندیش، بشردوست


خیرخواهانه، خیرخواه بشر، ادم نیک اندیش، بشر دوست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who engages in philanthropy.
متضاد: misanthrope

- The philanthropist donated a great deal of money to the university as well as to several charities.
[ترجمه مریم رزی] یک انسان خیرخواه مقدار زیادی پول به دانشگاه و موسسه های خیریه اهدا کرد
[ترجمه ترگمان] بشردوست پول زیادی را برای دانشگاه و همچنین چندین موسسه خیریه اهدا کرد
[ترجمه گوگل] بزرگان اهدا زیادی به دانشگاه و همچنین چندین موسسه خیریه اهدا کردند

• charitable donor, benevolent person
a philanthropist is someone whose main concern is to help people, often by giving them money, without wanting anything in return.

مترادف و متضاد

خیرخواه بشر (اسم)
philanthropist

ادم نیک اندیش (اسم)
philanthropist

بشر دوست (صفت)
philanthropic, humanitarian, philanthropist

humanitarian


Synonyms: altruist, benefactor, bleeding heart, contributor, do-gooder, donor, Good Samaritan, good scout, helper, patron


جملات نمونه

1. The university was founded by a millionaire philanthropist.
[ترجمه ترگمان]این دانشگاه توسط یک فرد نیکوکار تاسیس شد
[ترجمه گوگل]دانشگاه توسط یک شهروند میلیونر تاسیس شد

2. He was a wealthy businessman and philanthropist.
[ترجمه ترگمان]او یک تاجر ثروتمند و بشردوست بود
[ترجمه گوگل]او یک تاجر ثروتمند و بشردوست بود

3. The trust was set up by an American philanthropist.
[ترجمه ترگمان]این اعتماد توسط یک فرد بشردوست آمریکایی ایجاد شد
[ترجمه گوگل]اعتماد توسط یک بشردوست آمریکایی راه اندازی شد

4. Pitt was a great philanthropist and wanted to stamp out smuggling, which was rife.
[ترجمه ترگمان]پیت آدم انسان دوست خوبی بود و می خواست قاچاق را که شایع بود سرکوب کند
[ترجمه گوگل]پیت یک شهروند بزرگ بود و می خواست قاچاق را که قاچاق بود، تمدید کرد

5. The city library was built by a 19th-century philanthropist.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه شهر توسط یک فرد نیکوکار قرن ۱۹ ساخته شده است
[ترجمه گوگل]کتابخانه شهر توسط بشردوست قرن نوزدهم ساخته شد

6. The philanthropist Fred finds out how to do something beautiful.
[ترجمه ترگمان]فرد philanthropist فرد فهمیده که چطور کار زیبایی انجام بدهد
[ترجمه گوگل]فرد انسان دوست فرد پیدا می کند که چگونه کاری زیبا انجام دهد

7. Instead, she portrayed herself as a philanthropist, eager to help old friends down on their luck.
[ترجمه ترگمان]در عوض، او خود را یک فرد بشردوست، که مشتاق کمک به دوستان قدیمی خود بود، به تصویر کشید
[ترجمه گوگل]در عوض، او خود را به عنوان یک شهادت نیکو نشان داد، مشتاق به کمک دوستان قدیمی به شانس خود

8. His father was a philanthropist.
[ترجمه ترگمان]پدرش یک بشردوست بود
[ترجمه گوگل]پدرش یک بشردوست بود

9. Losh was an active reformer and philanthropist.
[ترجمه ترگمان]Losh یک reformer فعال و بشردوست بود
[ترجمه گوگل]لوش یک اصلاح طلب و شهروند فعال بود

10. D. The man on the right is a philanthropist.
[ترجمه ترگمان]مردی که در سمت راست قرار دارد، یک بشردوست است
[ترجمه گوگل]D مردی که در سمت راست است، یک بشردوست است

11. Cornell:american businessman and philanthropist who helped develop and unify telegraph systems in the United States and founded Cornell University (186 with andrew D. White.
[ترجمه ترگمان]کورنل: تاجر آمریکایی و بشردوست که به توسعه و یکپارچه کردن سیستم های تلگراف در آمریکا کمک کرد و دانشگاه کرنل (۱۸۶)را تاسیس کرد سفید
[ترجمه گوگل]کارمن آمریکایی و مردمی کورنل که به توسعه و تدوین سیستم های تلگراف در ایالات متحده کمک کرد و دانشگاه کورنل را تأسیس کرد (186 با Andrew D White

12. The smile of a philanthropist may be truthful.
[ترجمه ترگمان]لبخند یک انسان دوست می تواند صادق باشد
[ترجمه گوگل]لبخند یک انسان دوستانه ممکن است صادق باشد

13. American and major philanthropist Andrew Carnegie died at 83 on August
[ترجمه ترگمان]اندرو کارنگی در آگوست ۸۳ در ۸۳ سالگی درگذشت
[ترجمه گوگل]اندرو کارنگی، بشردوستانه آمریکایی و بزرگی در ماه اوت سال 83 درگذشت

14. The rich philanthropist donated millions of dollars to his alma mater.
[ترجمه ترگمان]نیکوکار ثروتمند، میلیون ها دلار به محل تحصیل خود اهدا کرد
[ترجمه گوگل]خیرخواهان ثروتمند میلیونها دلار به زادگاه خود اهدا کردند

15. In fact, the Microsoft titan and philanthropist is one of a surprising number of U. S. business moguls to be left-handed, including Henry Ford, John D. Rockefeller and former IBM head Lou Gerstner.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این غول مایکروسافت و philanthropist یکی از شمار شگفت انگیزی از U است اس افراد با نفوذ تجاری از جمله هنری فورد، جان دی راکفلر و رئیس سابق IBM، لو Gerstner
[ترجمه گوگل]در حقیقت، مایکروسافت تیتان و بشردوستانه یکی از تعداد قابل توجهی از U S کسب و کار مغول است که دست چپ، از جمله هنری فورد، جان دی راکفلر و لو Gerstner سابق سرپرست IBM

پیشنهاد کاربران

مهربان . کسی که همش به فکر خودش نیست. نیکوکار


بشر دوست

انسان خیر خواه
خیرخواه ترین انسان ، مادر است❤

از philanthropy میادش
به معنی "بشر دوست" و "خیرخواه" مثلا افرادی که به بقیه کمک مالی میکنن میتونن philanthropist نام بگیرن

philanthropist ( noun ) = خَیِر، نیکوکار، انسان هم نوع و بشردوست، خیرخواه


Definition = شخصی که به فقرا کمک می کند ، به ویژه با دادن پول به آنها/کسی که برای کمک به افراد فقیر یا بیمار پول می دهد یا برای چیزهایی مانند موزه ها یا مدارس مفید برای جامعه پول می دهد/

examples:
1 - a donation from a wealthy 19th - century philanthropist
اهدایی از یک نیکوکار ثروتمند قرن نوزدهم
2 - She is a philanthropist who has supported many charities for over twenty years.
او یک انسان خًیِر است که بیش از بیست سال از بسیاری از خیریه ها حمایت کرده است.


کلمات دیگر: