بطورگوناگون، باشکال مختلف
diversely
بطورگوناگون، باشکال مختلف
انگلیسی به فارسی
تنوع
انگلیسی به انگلیسی
• divergently, differently, dissimilarly
جملات نمونه
1. Color Ring Back Tone is an individually and diversely service based on caller and callee.
[ترجمه ترگمان]برگشت پذیری حلقه رنگ، خدمات به صورت جداگانه و به طور جداگانه مبتنی بر caller و callee است
[ترجمه گوگل]Ring Ring Back Ring یک سرویس جداگانه و متنوع است که براساس تماس گیرنده و تماس تلفنی است
[ترجمه گوگل]Ring Ring Back Ring یک سرویس جداگانه و متنوع است که براساس تماس گیرنده و تماس تلفنی است
2. It gradually forms the diversely and blend social security mode in which government, market, Folks engage.
[ترجمه ترگمان]این سبک به تدریج روش های مختلف امنیتی و ترکیبی را شکل می دهد که در آن دولت، بازار و مردم در آن شرکت می کنند
[ترجمه گوگل]این به تدریج حالت های گوناگون و متفاوتی را که در آن دولت، بازار، مردم و مردم درگیر می شوند تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]این به تدریج حالت های گوناگون و متفاوتی را که در آن دولت، بازار، مردم و مردم درگیر می شوند تشکیل می دهد
3. Both tanks allow for diversely different fermentation management. This therefore allowed us to closely compare the two and determine the influences each has on wine style and quality.
[ترجمه ترگمان]هر دو تانک به انواع مختلف مدیریت تخمیر مختلف اجازه می دهند بنابراین به ما این امکان را می دهد که این دو را با هم مقایسه کنیم و تاثیرات هر کدام بر سبک و کیفیت شراب را تعیین کنیم
[ترجمه گوگل]هر دو مخزن برای مدیریت فرآوری متفاوت متفاوت هستند به این ترتیب ما اجازه دادیم که این دو را با هم مقایسه کنیم و تاثیرات هر کدام را بر سبک و کیفیت شراب تعیین کنیم
[ترجمه گوگل]هر دو مخزن برای مدیریت فرآوری متفاوت متفاوت هستند به این ترتیب ما اجازه دادیم که این دو را با هم مقایسه کنیم و تاثیرات هر کدام را بر سبک و کیفیت شراب تعیین کنیم
4. The speakers treated the subject most diversely.
[ترجمه ترگمان]سخنرانان این موضوع را با موضوعات مختلف مورد بررسی قرار دادند
[ترجمه گوگل]سخنرانان موضوع را متنوع تر بررسی کردند
[ترجمه گوگل]سخنرانان موضوع را متنوع تر بررسی کردند
5. Therefore, the more often and diversely a male spreads his sperm the more evolutionally successful he'll be.
[ترجمه ترگمان]از این رو، هر چه بیشتر و با diversely مرد اسپرم خود را به مراتب بیش از پیش نشان می دهد، بسیار موفق خواهد بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، اغلب و متنوع ترین مرد اسپرم اسپرم را گسترش می دهد که بیشتر از لحاظ تکاملی موفقیت آمیز است
[ترجمه گوگل]بنابراین، اغلب و متنوع ترین مرد اسپرم اسپرم را گسترش می دهد که بیشتر از لحاظ تکاملی موفقیت آمیز است
6. Sixth, talents market project, developing human resources diversely .
[ترجمه ترگمان]ششم، پروژه بازار استعدادها، توسعه منابع انسانی مختلف
[ترجمه گوگل]ششم، پروژه بازار استعدادها، توسعه منابع انسانی متنوع است
[ترجمه گوگل]ششم، پروژه بازار استعدادها، توسعه منابع انسانی متنوع است
7. Was the numerous families says diversely about this.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از خانواده ها در این باره با هم گفتند
[ترجمه گوگل]خانواده های متعددی می گویند که در این مورد اختلاف نظر دارند
[ترجمه گوگل]خانواده های متعددی می گویند که در این مورد اختلاف نظر دارند
8. The second is the dialectical logic diversely and unitedly determined by the unity of subjectivity and objectivity.
[ترجمه ترگمان]دوم، منطق دیالکتیکی diversely و unitedly است که توسط وحدت ذهنیت و عینیت تعیین می شود
[ترجمه گوگل]دوم، منطق دیالکتیکی متنوع و منسجم با وحدت سوبژکتیو و عینیت شناخته شده است
[ترجمه گوگل]دوم، منطق دیالکتیکی متنوع و منسجم با وحدت سوبژکتیو و عینیت شناخته شده است
9. Other edible crabs that are diversely valued depending on countries include some Sesarma, Cardisoma and Thalamita species (SECA/CML, 198.
[ترجمه ترگمان]سایر خرچنگ های خوردنی که با توجه به کشورها از نظر شرایط مختلف مورد بررسی قرار می گیرند عبارتند از: some، Cardisoma و Thalamita (SECA \/ CML، ۱۹۸
[ترجمه گوگل]سایر خرچنگ های خوراکی که به طور متنوع ارزشمند هستند بسته به کشورهای مختلف شامل برخی از گونه های Sesarma، Cardisoma و Thalamita (SECA / CML، 198
[ترجمه گوگل]سایر خرچنگ های خوراکی که به طور متنوع ارزشمند هستند بسته به کشورهای مختلف شامل برخی از گونه های Sesarma، Cardisoma و Thalamita (SECA / CML، 198
10. The results showed that, the arrangement of burners on the front and back walls led too val rotation flow pattern, the long axis of which directed diversely along with the height of furnace.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که آرایش of بر روی دیواره ای جلو و عقب منجر به الگوی جریان چرخش بیش از حد شد که محور بلند آن با ارتفاع کوره به صورت مختلف به کار رفته بود
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ترتیب مشعل در دیوارهای جلو و عقب الگوی جریان چرخش بیش از حد چرخش را نشان می دهد که محور طولی آن به تنهایی با ارتفاع کوره متفاوت است
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که ترتیب مشعل در دیوارهای جلو و عقب الگوی جریان چرخش بیش از حد چرخش را نشان می دهد که محور طولی آن به تنهایی با ارتفاع کوره متفاوت است
11. One of the best ways to improve your vocabulary is to read widely and diversely, involving many different subjects and styles of writing.
[ترجمه ترگمان]یکی از بهترین روش ها برای بهبود واژگان خود، خواندن گسترده و diversely، شامل بسیاری از موضوعات و سبک های مختلف نوشتاری است
[ترجمه گوگل]یکی از بهترین راه های بهبود واژگان شما این است که به طور گسترده و متنوع مطالعه کنید و شامل موضوعات مختلف و سبک های نوشتن باشد
[ترجمه گوگل]یکی از بهترین راه های بهبود واژگان شما این است که به طور گسترده و متنوع مطالعه کنید و شامل موضوعات مختلف و سبک های نوشتن باشد
12. Each medicine may be safe to you use by itself, yet together they there could be dangerous, or even diversely deadly drug interactions.
[ترجمه ترگمان]هر دارو ممکن است برای شما ایمن باشد، با این حال آن ها با هم می توانند خطرناک باشند و یا حتی به خاطر تعاملات مرگبار مواد مخدر
[ترجمه گوگل]هر دارو ممکن است به تنهایی برای شما مفید باشد، اما با هم ممکن است خطرناک باشند و یا حتی اثر متقابل بین مواد مخدر کشنده
[ترجمه گوگل]هر دارو ممکن است به تنهایی برای شما مفید باشد، اما با هم ممکن است خطرناک باشند و یا حتی اثر متقابل بین مواد مخدر کشنده
13. We will set down the factory administration and goods inspection systems diversely according to different products and requirements.
[ترجمه موسی] ما مدیریت کارخانه و سیستم های بازرسی کالا را با توجه به محصولات و نیازهای مختلف به طور متنوع تنظیم خواهیم کرد.
[ترجمه ترگمان]ما اداره کارخانه و سیستم های بازرسی کالا با توجه به محصولات و الزامات مختلف را تنظیم خواهیم کرد[ترجمه گوگل]ما اداره کارخانه ها و سیستم های بازرسی کالاها را بر اساس محصولات و الزامات مختلف تنظیم می کنیم
14. As we pursue our efforts to seek signs of life in the solar system, we have to think more broadly, more diversely and consider life as we do not know it.
[ترجمه ترگمان]در حالی که ما تلاش خود را برای جستجوی نشانه های زندگی در منظومه شمسی دنبال می کنیم، باید به طور گسترده تری فکر کنیم و زندگی را به صورتی که نمی شناسیم، در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]همانطور که تلاش هایمان را برای دنبال کردن نشانه های زندگی در منظومه شمسی دنبال می کنیم، باید بیشتر و گستردهتر فکر کنیم، و زندگی را همانطور که نمی دانیم، در نظر بگیریم
[ترجمه گوگل]همانطور که تلاش هایمان را برای دنبال کردن نشانه های زندگی در منظومه شمسی دنبال می کنیم، باید بیشتر و گستردهتر فکر کنیم، و زندگی را همانطور که نمی دانیم، در نظر بگیریم
15. More and more pharmacies are not limited to only sell drugs, and constantly adjust the product structure, and operate diversely .
[ترجمه ترگمان]بیشتر و بیشتر pharmacies تنها به فروش مواد مخدر محدود نمی شوند و به طور مداوم ساختار محصول را تنظیم می کنند و به صورت مختلف به کار می روند
[ترجمه گوگل]داروخانه های بیشتر و بیشتر تنها به فروش داروها محدود نمی شوند و دائما ساختار محصول را تعدیل می کنند و به تنهایی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]داروخانه های بیشتر و بیشتر تنها به فروش داروها محدود نمی شوند و دائما ساختار محصول را تعدیل می کنند و به تنهایی عمل می کنند
پیشنهاد کاربران
1. his various coloured ribbons which had to be diversely attached.
روبان های مختلف رنگی او که باید چند جور متصل می شدند.
2. Goodbye ethnocentrism, greetings to the common world we diversely live in and attempt to make sense of.
خداحافظ نژاد پرستی ، سلام به جهان مشترکی که متنوع در آن زندگی می کنیم و سعی در درک آن داریم.
3. Cephalopods are remarkable for how quickly and diversely they can communicate visually.
سفالوپودها از نظر سرعت و متنوع بودن ارتباط بصری قابل توجه هستند.
4. In various coleopterans the mitotic and meiotic activities of the larval, pupal and imaginal stages occur diversely.
در کلئوپترانهای مختلف فعالیتهای میتوزی و میوزی مراحل لارو ، شفیرگی و تخیل به طور متنوعی اتفاق می افتد.
5. We will set down the factory administration and goods inspection systems diversely according to different products and requirements.
ما مدیریت کارخانه و سیستم های بازرسی کالا را با توجه به محصولات و نیازهای مختلف به طور متنوع تنظیم خواهیم کرد.
6. More and more pharmacies are not limited to only sell drugs, and constantly adjust the product structure, and operate diversely .
بیشتر و بیشتر داروخانه ها فقط به فروش دارو محدود نمی شوند و به طور مداوم ساختار محصول را دستخوش تغییر می کنند و به اشکال مختلفی عمل می کنند.
Diversely= چند جور، به طور متنوع، به اشکال مختلف
معانی دیگر>>> به طور گوناگون
روبان های مختلف رنگی او که باید چند جور متصل می شدند.
2. Goodbye ethnocentrism, greetings to the common world we diversely live in and attempt to make sense of.
خداحافظ نژاد پرستی ، سلام به جهان مشترکی که متنوع در آن زندگی می کنیم و سعی در درک آن داریم.
3. Cephalopods are remarkable for how quickly and diversely they can communicate visually.
سفالوپودها از نظر سرعت و متنوع بودن ارتباط بصری قابل توجه هستند.
4. In various coleopterans the mitotic and meiotic activities of the larval, pupal and imaginal stages occur diversely.
در کلئوپترانهای مختلف فعالیتهای میتوزی و میوزی مراحل لارو ، شفیرگی و تخیل به طور متنوعی اتفاق می افتد.
5. We will set down the factory administration and goods inspection systems diversely according to different products and requirements.
ما مدیریت کارخانه و سیستم های بازرسی کالا را با توجه به محصولات و نیازهای مختلف به طور متنوع تنظیم خواهیم کرد.
6. More and more pharmacies are not limited to only sell drugs, and constantly adjust the product structure, and operate diversely .
بیشتر و بیشتر داروخانه ها فقط به فروش دارو محدود نمی شوند و به طور مداوم ساختار محصول را دستخوش تغییر می کنند و به اشکال مختلفی عمل می کنند.
Diversely= چند جور، به طور متنوع، به اشکال مختلف
معانی دیگر>>> به طور گوناگون
کلمات دیگر: