کلمه جو
صفحه اصلی

alderman


معنی : کدیور، نام مستخدمین شهرداری، عضو انجمن شهر، نام قضات، کد خدا، هیئت عضو قانون گذاری یک شر
معانی دیگر : عضو انجمن شهرداری، انگلیس نام قضات، عضوهیئت قانون گذاری یک شهر

انگلیسی به فارسی

کدیور، عضو انجمن شهر، کدخدا، (انگلیس) نام قضات، نام مستخدمین شهرداری، عضو هیئت قانون‌گذاری یک شهر


آلدرمن، کدیور، نام مستخدمین شهرداری، عضو انجمن شهر، نام قضات، کد خدا، هيئت عضو قانون گذاری یك شر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: aldermen
مشتقات: aldermanship (n.)
• : تعریف: a member of the lawmaking body of some cities and towns; councilman or councilwoman.

• government official, member of a legislative body
until 1974 in england and wales, an alderman was a senior member of a local council who was elected by other councillors.
in the united states and canada, an alderman is a member of the governing body of a city.

مترادف و متضاد

کدیور (اسم)
alderman

نام مستخدمین شهرداری (اسم)
alderman

عضو انجمن شهر (اسم)
alderman

نام قضات (اسم)
alderman

کدخدا (اسم)
alderman, reeve, sheriff

هیئت عضو قانونگذاری یک شر (اسم)
alderman

جملات نمونه

1. This time it was Alderman Wagner, in an auto accident.
[ترجمه ترگمان]این بار Alderman واگنر در یک تصادف اتومبیل بود
[ترجمه گوگل]این بار آلدرمن واگنر در یک حادثه خودکار بود

2. In Alderman McDonough, the ward leader, Daley had a political godfather with upward mobility and long coattails.
[ترجمه ترگمان]در Alderman مک McDonough، رهبر بخش، دلی یک پدرخوانده سیاسی با تحرک بالا و نشیمنگاه پهنش داشت
[ترجمه گوگل]در آلدرمن مک دونو، رهبر بخش، دالی یک پدرخوانده سیاسی با تحرک بالا و کتاتیل طولانی داشت

3. Alderman Keane keeps his brother on the powerful board of real estate tax appeals.
[ترجمه ترگمان](Alderman کین)برادرش را در هیات قدرتمند املاک و مستغلات املاک نگه می دارد
[ترجمه گوگل]آلدرمن کین برادرش را در هیئت قدرتمند درخواست تجدیدنظر مالیات بر درآمد نگه می دارد

4. Theodore Swinarski, ward boss, begat Donald Swinarski, alderman.
[ترجمه ترگمان]تئودور Swinarski، رئیس بخش، \"دانلد Swinarski\" رو به وجود آورد، آلدرمن
[ترجمه گوگل]تئودور Swinarski، رئیس بخش، دونالد Swinarski، آلدرمن

5. He'd enjoyed that, letting the good alderman know what it was like to be awoken just before dawn.
[ترجمه ترگمان]او از این کار لذت برده بود، به انجمن شهروندان خوب اطلاع داده بود که قبل از طلوع خورشید چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه گوگل]او از آن لذت می برد، اجازه می دهد تا آلدرمن خوب می داند که آن را قبل از طلوع آفتاب بود

6. Alderman Keane nominated him and eighteen other committeemen made lengthy speeches seconding the nomination.
[ترجمه ترگمان]Alderman کین او و هیجده committeemen دیگر را نامزد انتخابات کرد
[ترجمه گوگل]آلدرمن کین او را نامزد کرد و هجده نفر دیگر از کمیته ها سخنرانی های طولانی را که نامزد دریافت جایزه بودند، انجام دادند

7. In 1638 he became an alderman of Shrewsbury under its new royal charter.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۳۸ او تحت منشور سلطنتی جدید خود از شروزبری اخراج شد
[ترجمه گوگل]در سال 1638 او تحت عنوان منشور سلطنت جدید خود، به عنوان یکی از اعضای شوروبیری تبدیل شد

8. Alderman Keane, an instinctive gut fighter, went on television and made snide remarks about the divorce.
[ترجمه ترگمان]Alderman کین، یک مبارز با جرات غریزی، به تلویزیون رفت و در مورد طلاق گفت و گو کرد
[ترجمه گوگل]آلدرمن کیان، یک جنگنده غول پیکر، در تلویزیون پخش شد و اظهارات دروغین درباره طلاق را اعلام کرد

9. The black alderman took orders from Neistein.
[ترجمه ترگمان]\"آلدرمن\" سیاه پوست از \"Neistein\" دستور گرفت
[ترجمه گوگل]آلدرمان سیاه سفارشات را از نستستین گرفت

10. A year later, Alderman Doyle got pneumonia and he died as quickly as had McDonough.
[ترجمه ترگمان]یک سال بعد، Alderman دو یل به ذات الریه مبتلا شد و او به همان سرعتی که McDonough بود درگذشت
[ترجمه گوگل]یک سال بعد، آلدرمن دایل بیماری پنومونی داشت و او نیز همانند McDonough به دنیا می آمد

11. Alderman Lewis, a trade unionist and local Labour politician from the Midlands.
[ترجمه ترگمان]Alderman لوئیس، یک عضو اتحادیه کارگری و سیاست مدار محلی کارگر از وست میدلندز
[ترجمه گوگل]آلدرمن لوئیس، یک اتحادیه کارگر و سیاستمدار محلی محلی از میدلندز

12. Joe Burke, ward boss and alderman, begat Edward Burke, ward boss and alderman.
[ترجمه ترگمان]جو برک، رئیس بخش و عضو شورا، ادوارد برک برک، رئیس بخش و عضو شورا
[ترجمه گوگل]جو بروک، رئیس بخش و آلدرمن، Edward Burke، رئیس بخش و آلدرمن بود

13. Alderman Marzullo puts out a 350-page ad book every year, at one hundred dollars a page.
[ترجمه ترگمان]\"Alderman Marzullo\" هر ساله یک کتاب ad ۳۵۰ صفحه ای را به قیمت یک صد دلار در صفحه قرار می دهد
[ترجمه گوگل]آلدرمن مارزوللو هر سال یک صفحه تبلیغاتی 350 صفحه ای را به مبلغ یکصد دلار یک صفحه می گذارد

14. Paul Sheridan, ward boss and alderman, begat Paul Sheridan, alderman.
[ترجمه ترگمان]پاول شریدن، رئیس بخش و انجمن شهرداری، begat پاول شریدن، عضو شورا
[ترجمه گوگل]پل شریدان، رئیس بخش و آلدرمن، پل شریدان، آلدرمن را تشکیل داد


کلمات دیگر: