کلمه جو
صفحه اصلی

descant


معنی : نوعی اواز، به درازا بحی کردن، زیاد سخن راندن، بسط مقال دادن، اواز زیر خواندن، ازادانه انتقاد کردن
معانی دیگر : (موسیقی قرون وسطی) آواز دو نفره، زیرترین صدای آواز، سوپرانو (discant هم می نویسند)، آهنگ فرعی (که از آهنگ اصلی زیرتر است)، (موسیقی) آهنگ یا سرود متنوع، تفسیر، نقد، خطابه، (با: on یا upon) مورد بحث و تفسیر طولانی قرار دادن (کتبی یا شفاهی)، آهنگ فرعی را نواختن (یا خواندن)

انگلیسی به فارسی

زیاد سخن راندن، بسط مقال دادن، آواز زیر خواندن، آزادانه انتقاد کردن


انگلیسی به انگلیسی

• music with harmonizing melodies; melodies sung together
sing; sing in parts, harmonize
a descant is a tune which is played or sung above the main tune in a piece of music.

مترادف و متضاد

نوعی اواز (اسم)
descant

به درازا بحث کردن (فعل)
descant

زیاد سخن راندن (فعل)
descant

بسط مقال دادن (فعل)
descant

اواز زیر خواندن (فعل)
descant

ازادانه انتقاد کردن (فعل)
descant

discourse


Synonyms: comment, criticism, discussion


remark


Synonyms: discourse, criticize, comment, discuss


جملات نمونه

1. He descanted endlessly upon the wonders of his trip.
[ترجمه ترگمان]او پیوسته به شگفتی های سفر خود ادامه می داد
[ترجمه گوگل]او بی وقفه به شگفتی های سفر خود فرو ریخت

2. The girl singers were asked to descant on the tune.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان دختر تقاضا کردند که در این آهنگ با هم صحبت کنند
[ترجمه گوگل]خوانندگان دختر خواسته شده بودند تا به لحاظ روحی و روانی باقی بمانند

3. Shall I sing the descant in the last verse?
[ترجمه ترگمان]آخرین شعر را خواهم خواند؟
[ترجمه گوگل]آیا باید در آیه آخر بخوانم؟

4. And, like a descant, the women.
[ترجمه ترگمان] و مثل این که با هم صحبت کنیم، زن ها
[ترجمه گوگل]و، مانند زنان خجالتی

5. The boy singers were asked to descant on the tune.
[ترجمه ترگمان]خوانندگان جوان اصرار داشتند که در این آهنگ با هم صحبت کنند
[ترجمه گوگل]خوانندگان پسر خواسته شده بودند تا به لحاظ روحی و روانی باقی بمانند

6. He is going to descant on the theme of our human mystery.
[ترجمه ترگمان]او در مورد موضوع معمای انسانی ما زمزمه می کند
[ترجمه گوگل]او به موضوع رمز و راز انسانی ما میپیچد

7. An elderly woman, arms crossed, sang the descant.
[ترجمه ترگمان]یک زن مسن در حالی که بازوانش را به هم گره زده بود، سرود را می خواند
[ترجمه گوگل]یک زن سالخورده، اسلحه برافراشته، آواز خواندن را خواند

8. She is catching cold today, so she can't descant on the tune.
[ترجمه ترگمان]او امروز هوا را سرد می کند، بنابراین او نمی تواند در این مورد با من حرف بزند
[ترجمه گوگل]او امروز در حال سرما خوردن است، بنابراین او نمیتواند بر روی لحن خالی کند

9. You need not descant upon my shortcomings.
[ترجمه ترگمان]تو لازم نیست در مورد shortcomings من حرف بزنی
[ترجمه گوگل]شما نباید بر کمبودهای من کمکتان کنید

10. The girl students were asked to descant on the tune.
[ترجمه ترگمان]از دانش آموزان دختر خواسته شد که روی آهنگ بنویسند
[ترجمه گوگل]از دانش آموزان دختر خواسته شد تا در این لحظات خسته شوند

11. He knows that one card trick is much like another, a descant of deftness that can t be stretched.
[ترجمه ترگمان]او می داند که یک حقه کارت خیلی شبیه یکی دیگر است، زمزمه deftness که نمی تواند کش و قوسی به آن بدهد
[ترجمه گوگل]او می داند که یک ترفند کارت بسیار شبیه به یک دیگر است، که از نظر ظاهری است که می تواند کشش یابد


کلمات دیگر: