کلمه جو
صفحه اصلی

bloodstream


معنی : رگ گردش خون
معانی دیگر : حشره یا جانوری که خون می مکد (به ویژه زالو)، خون آشام، خون مک، خونی که در دستگاه گردش خون جریان دارد

انگلیسی به فارسی

جریان خون، رگ گردش خون


رگ گردش خون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the blood flowing within the circulatory system of a living organism.

• flow of blood
your bloodstream is your blood as it flows around your body.
current of blood, steady flow of blood

مترادف و متضاد

رگ گردش خون (اسم)
bloodstream

جملات نمونه

a drug that dissolves in the blood stream

دارویی که در خون حل می‌شود


1. one can die from an excess of alcohol in the bloodstream
زیادی الکل در رگ ها می تواند منجر به مرگ شود.

2. Bacteria was introduced into his bloodstream through an unsterile needle.
[ترجمه ترگمان]باکتری ها از طریق یک سوزن unsterile وارد جریان خون او شدند
[ترجمه گوگل]باکتری ها از طریق یک سوزن غضروفی وارد جریان خون شده اند

3. Certain chemicals are easily absorbed into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مواد شیمیایی به راحتی جذب جریان خون می شوند
[ترجمه گوگل]برخی از مواد شیمیایی به راحتی به جریان خون جذب می شوند

4. Nutrients are absorbed into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]Nutrients در جریان خون جذب میشن
[ترجمه گوگل]مواد مغذی به جریان خون جذب می شوند

5. The drug is quickly absorbed into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]دارو خیلی سریع جذب جریان خون میشه
[ترجمه گوگل]دارو به سرعت در جریان خون جذب می شود

6. They injected the drug directly into her bloodstream.
[ترجمه ترگمان] دارو رو مستقیما به جریان خون اون تزریق کردن
[ترجمه گوگل]آنها این دارو را به طور مستقیم به جریان خون خود تزریق کردند

7. Hormones are released from glands into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]هورمون ها از غدد درون جریان خون آزاد می شوند
[ترجمه گوگل]هورمون ها از غدد به جریان خون منتقل می شوند

8. Certain chemicals are easily absorbed into the bloodstream, while others are not.
[ترجمه ترگمان]برخی از مواد شیمیایی به راحتی در جریان خون جذب می شوند در حالی که برخی دیگر نیستند
[ترجمه گوگل]بعضی مواد شیمیایی به راحتی به جریان خون جذب می شوند، در حالی که دیگران نیستند

9. Traces of banned substances were detected in his bloodstream.
[ترجمه ترگمان]آثار مواد ممنوعه در جریان خون او شناسایی شدند
[ترجمه گوگل]ردیابی مواد ممنوعه در جریان خونش شناسایی شد

10. Hormones are secreted into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]هورمون ها توی جریان خون مخفی شده باشن
[ترجمه گوگل]هورمون ها به جریان خون منتقل می شوند

11. The molecules are absorbed into the bloodstream and consequently affect the organs.
[ترجمه ترگمان]مولکول ها به جریان خون جذب می شوند و در نتیجه بر اندام ها تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]مولکول ها به جریان خون جذب می شوند و در نتیجه اندام ها را تحت تاثیر قرار می دهند

12. The disease releases toxins into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]این بیماری سموم را در جریان خون آزاد می کند
[ترجمه گوگل]این بیماری سموم را به جریان خون منتقل می کند

13. The drug is injected directly into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]این دارو به طور مستقیم به جریان خون تزریق می شود
[ترجمه گوگل]این دارو به طور مستقیم به جریان خون تزریق می شود

14. Oxygen diffuses from the lungs into the bloodstream.
[ترجمه ترگمان]اکسیژن از ریه ها به درون جریان خون پخش می شود
[ترجمه گوگل]اکسیژن از ریه ها به جریان خون منتشر می شود

15. Blood streams out of his mouth.
[ترجمه ترگمان]خون از دهانش بیرون می ریزد
[ترجمه گوگل]خون دهان خود را از دست می دهد

16. Water and salts are absorbed into our blood stream.
[ترجمه ترگمان]آب و نمک در جریان خون ما جذب می شوند
[ترجمه گوگل]آب و نمک ها به جریان خون ما جذب می شوند

17. Its blood, streaming upon the glass, was slowly set aside by the windscreen wipers.
[ترجمه ترگمان]خون آن، که روی شیشه می تابید، آهسته با برف پاک کن شیشه اتومبیل خود را کنار می زد
[ترجمه گوگل]خون آن، جریان بر روی شیشه، به آرامی توسط شیشه پاک کن شیشه ای کنار گذاشته شد

18. His legs felt wobbly, blood streaming into his face from the cut on his forehead.
[ترجمه ترگمان]پاهایش می لرزید و از بریدگی روی پیشانی اش جاری بود
[ترجمه گوگل]پاهای او احساس غم انگیز، جریان خون به چهره او از برش در پیشانی خود است

19. Men with blood streaming from their head wounds stood defiantly hurling stones.
[ترجمه ترگمان]مردانی که خون از بالای سر آن ها جاری بود با گستاخی بر سنگ پرتاب می شدند
[ترجمه گوگل]مردان با خون جریان از زخم های خود را ایستاده بود قاطعانه پرتاب سنگ

20. Blood streamed from the wound.
[ترجمه ترگمان]خون از زخمش جاری شد
[ترجمه گوگل]خون جریان از زخم

21. I looked round and there was blood streaming from this guy's head.
[ترجمه ترگمان]به اطراف نگاه کردم و خون از سرش جاری شد
[ترجمه گوگل]من دور نگاه کردم و جریان خون از سر این مرد وجود داشت

22. Blood streamed down his face.
[ترجمه ترگمان]خون از صورتش سرازیر شد
[ترجمه گوگل]خون ریختن چهره اش

23. Bellot retired, blood streaming from a head wound.
[ترجمه ترگمان]در حالی که خون از زخم سرش جاری شده بود، از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]Bellot بازنشسته، جریان خون از سر زخم

24. Nature Alcohol is absorbed into the blood stream via the stomach and takes effect within 5-minutes.
[ترجمه ترگمان]الکل به درون جریان خون از طریق معده جذب می شود و در عرض ۵ دقیقه اجرا می شود
[ترجمه گوگل]الکل طبیعت از طریق معده جذب جریان خون می شود و در عرض 5 دقیقه اثر می گذارد

25. There was blood streaming down her white nightdress and also soaking the bedcovers.
[ترجمه ترگمان]در حالی که لباس خواب سفیدش را خیس کرده بود و the را هم خیس می کرد
[ترجمه گوگل]خون ریختن شبدر سفید و همچنین خیساندن لباس خواب بود

26. The fields of observation were unclear, the blood stream was slow, granular and intermittent. Blood stasis was observed in the top loops of capillaries and venulae.
[ترجمه ترگمان]زمینه مشاهده مشخص نبود، جریان خون آهسته، دانه دانه و متناوب بود در حلقه های فوقانی مویرگ ها دیده می شود و venulae فشار خون مشاهده می شود
[ترجمه گوگل]زمینه های مشاهده نا مشخص بود، جریان خون آهسته، دانه ای و متناوب بود استاز خون در حلقه های بالا از مویرگ ها و ونولا دیده می شود

27. Objective To find out the possibility of omni-liver blood stream interruption blocking the inferior vena caval pericardium inter-portion by incisioning diaphragma central tendon through the abdomen.
[ترجمه ترگمان]هدف برای پیدا کردن احتمال قطع جریان خون کبد - کبد باعث مسدود کردن ورید اجوف پایینی توسط incisioning diaphragma مرکزی از طریق شکم می شود
[ترجمه گوگل]هدف: شناسایی احتمال وقوع انسداد جریان خون کلیه کبدی و جلوگیری از تداخل پریکارد وان در ناحیه تحتانی با شکاف تاندون مرکزی دیافراگم از طریق شکم

28. Supports a healthy blood stream that will nourish, purify, strengthen, oxygenate and hydrogenate every cell in your body.
[ترجمه ترگمان]از یک جریان خون سالم پشتیبانی می کند که تغذیه، تصفیه، تقویت، oxygenate و دفع هر سلول در بدن شما را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]از یک جریان خون سالم حمایت می کند که هر سلولی بدن شما را تغذیه، تمیز، تقویت، اکسیژن و هیدروژنه کند

پیشنهاد کاربران

noun - countable - usually singular :
جریان خون

جریان خون


کلمات دیگر: