کلمه جو
صفحه اصلی

certifiable


معنی : قابل تصدیق، قابل تایید
معانی دیگر : دیوانه وار، جنون آمیز، تصدیق پذیر، گواهی پذیر، محقق شدنی، تاییدپذیر

انگلیسی به فارسی

قابل‌تصدیق، قابل‌تأیید


گواهینامه، قابل تصدیق، قابل تایید


انگلیسی به انگلیسی

• able to be guaranteed; able to be authorized; confirmable; insane, legally able to be committed to an insane asylum
someone who is certifiable can be declared insane.

مترادف و متضاد

قابل تصدیق (صفت)
admissible, certifiable

قابل تایید (صفت)
certifiable

جملات نمونه

1. a certifiable urge to torture
میل جنون آمیز به زجر دادن

2. If you ask me, that man is certifiable.
[ترجمه علی جادری] اگه از من بپرسید , اون مرد قابل اعتماده .
[ترجمه ترگمان]اگر از من بپرسید این مرد قابل certifiable
[ترجمه گوگل]اگر از من بپرسید، این مرد گواه است

3. Simon's washing his car again - that man's certifiable!
[ترجمه ترگمان]سایمون دوباره اتومبیل خود را می شست - آن مرد قابل تایید نیست!
[ترجمه گوگل]سیمون شستشو ماشین خود را دوباره - آن مرد گواهی!

4. He would undoubtedly consider her certifiable.
[ترجمه ترگمان]بدون شک او را مورد تایید قرار می داد
[ترجمه گوگل]او بدون شک گواهینامه خود را در نظر می گیرد

5. As a singer, Mr Jackson is a certifiable megastar.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک خواننده، آقای جکسون یک certifiable megastar است
[ترجمه گوگل]آقای جکسون به عنوان یک خواننده مجوز صدور گواهینامه است

6. It was from ridiculous to totally certifiable madness.
[ترجمه ترگمان]این دیوانگی محض بود و کاملا تائید شده بود
[ترجمه گوگل]از مسخره به جنون کاملا گواهینامه بود

7. "The Silence of the Lambs" was a certifiable hit.
[ترجمه ترگمان]\" سکوت لمب ها یک ضربه محکم بود
[ترجمه گوگل]'سکوت بره ها' یک ضربه مصادره بود

8. The guy's a certifiable megastar.
[ترجمه ترگمان]این یارو یه megastar قابل هک - ه
[ترجمه گوگل]این یک مهدکودک گواهی دهنده است

9. Even a certifiable Moon rock that makes its own way to the Earth will be called a meteorite.
[ترجمه ترگمان]حتی یک صخره ماه certifiable که مسیر خود را به زمین تبدیل می کند، یک شهاب سنگ نامیده می شود
[ترجمه گوگل]حتی یک سنگ صدور مجاز که می تواند راه خود را به زمین بگذارد، به عنوان یک شهاب سنگ نامیده می شود

10. Not normal, but not certifiable.
[ترجمه ترگمان]طبیعی نبود، اما قابل تایید نبود
[ترجمه گوگل]نه طبیعی است، بلکه گواهینامه نیست

11. Are North Koreans nuts? Is their leader a certifiable wacko?
[ترجمه ترگمان]اهل کره شمالی هستند؟ آیا رهبر آن ها a wacko است؟
[ترجمه گوگل]کره شمالی کثیف است؟ آیا رهبر آنها یک گواهینامه معتبر است؟

12. Advertisement is by certifiable advertisement advocate, the in any way pays, the is not personnel sex statement that to its idea, commodity or service institute make and promotion.
[ترجمه ترگمان]اعلان توسط یک تبلیغ تبلیغ تبلیغ می شود، به هر حال، آگهی رابطه جنسی پرسنلی نیست که به ایده، کالا و یا موسسه خدمات می پردازد
[ترجمه گوگل]آگهی توسط تبلیغ کننده گواهینامه تبلیغ می شود، به هیچ وجه پرداخت نمی شود، عبارت جنسیت پرسنلی نیست که به ایده آن، کالا یا خدمات موسسه ایجاد و ارتقاء دهد

13. All his published designs are technically certifiable by the FAA, and can be implemented in airplanes already in use.
[ترجمه ترگمان]تمام طراحی های منتشر شده او از نظر فنی توسط اداره هوانوردی فدرال رزرو شده است و می تواند در هواپیماهایی که از قبل مورد استفاده قرار می گیرند، اجرا شود
[ترجمه گوگل]تمام طرح های منتشر شده آن توسط فنی FAA تایید شده است و می تواند در هواپیمایی که در حال استفاده است استفاده شود

14. SADS should be a certifiable cause of death, which should prompt automatic screening of other family members, they contend.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدعی هستند که sads باید علت اصلی مرگ باشد که باید کنترل اتوماتیک سایر اعضای خانواده را بر عهده بگیرد
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند SADS باید یک علت گواهی دهنده مرگ باشد، که باید به صورت اتوماتیک از دیگر اعضای خانواده استفاده کند

15. Those were a medically certifiable illness or a death in the student's immediate family.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک بیماری از لحاظ پزشکی یا مرگ در خانواده فوری دانش آموزان بودند
[ترجمه گوگل]این افراد یک بیماری پزشکی قانونی یا مرگ در خانواده فامیلی دانش آموز بودند

a certifiable urge to torture

میل جنون‌آمیز به زجر دادن


پیشنهاد کاربران

دیوانه


کلمات دیگر: