کلمه جو
صفحه اصلی

airspeed


معنی : سرعت سیر هوایی
معانی دیگر : سرعت هوایی، سرعت هواپیما

انگلیسی به فارسی

سرعت سیر هوایی


سرعت هوا، سرعت سیر هوایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the speed of a flying object, esp. an aircraft, relative to the surrounding air.

• speed of an aircraft relative to the air through which it moves
an aircraft's airspeed is the speed at which it travels through the air.
the speed of an airplane relative to the air through which it moves

مترادف و متضاد

سرعت سیر هوایی (اسم)
airspeed

جملات نمونه

1. Engine operation was normal and airspeed developed above rotation speed.
[ترجمه ترگمان]عملیات موتور معمولی بود و سرعت هواپیما در بالای سرعت چرخش گسترش یافت
[ترجمه گوگل]عملکرد موتور طبیعی بود و سرعت هوا بالاتر از سرعت چرخش بود

2. The twenty-knot tailwind helped, and their airspeed of two hundred knots reduced the journey to just over four hours.
[ترجمه ترگمان]tailwind twenty کمک کرد، و سرعت airspeed دویست گره، سفر را به عرض چهار ساعت کاهش داد
[ترجمه گوگل]باند ده گره کمک کرد، و سرعت آنها با دو صد گره، سفر را به مدت بیش از چهار ساعت کاهش داد

3. We were showing an airspeed of 20 knots.
[ترجمه ترگمان]ما سرعت airspeed ۲۰ گره را نشان دادیم
[ترجمه گوگل]ما سرعت 20 گره را نشان دادیم

4. When 420 knots shows on the airspeed indicator, I fall in line astern of him.
[ترجمه ترگمان]زمانی که ۴۲۰ گره در نمایشگر سرعت هوایی قرار می گیرد، من در پشت سر او قرار می دهم
[ترجمه گوگل]هنگامی که 420 گره بر روی شاخص سرعت هوا نشان می دهد، در پشت سر او قرار می گیرم

5. For instance, if the airspeed is too high and begins to reduce, this is your indication to start levelling.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اگر سرعت هواپیما خیلی بالا باشد و شروع به کاهش کند، این نشانه شما برای شروع levelling است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اگر سرعت هوا بسیار بالا است و شروع به کاهش می کند، این نشان می دهد که شما شروع به تنظیم کنید

6. Variable gearing changes aileron and elevator forces with airspeed Yaw damper is standard item but not flight limitation without.
[ترجمه ترگمان]متغیر gearing تغییر aileron و نیروهای آسانسور با airspeed Yaw damper مورد استاندارد است، اما بدون محدودیت پرواز بدون محدودیت پرواز
[ترجمه گوگل]چرخ دنده متغیر نیروی ایلون و نیروی بالابر با دمپر هواپیما Yaw را به عنوان مورد استاندارد است اما محدودیت پرواز بدون آن

7. The Airspeed Indicator being the main pitch-support instrument in climb or descent.
[ترجمه ترگمان]نشانه Airspeed ابزار پشتیبان اصلی در بالا رفتن یا نزول است
[ترجمه گوگل]شاخص سرعت هواپیما اصلی ترین ابزار پشتیبانی از زمین در صعود یا فرود است

8. It ought to decrease power until the airspeed lower then nose down.
[ترجمه ترگمان]باید قدرت را کم کند تا سرعت هواپیما پایین بیاید و بعد دماغش را پایین بکشد
[ترجمه گوگل]باید تا زمانی که سرعت هوا پایین تر باشد پایین تر می شود

9. The control principle of airspeed keeping, altitude keeping, course keeping and swerve control is analyzed, too.
[ترجمه ترگمان]اصل کنترل سرعت هواپیما، حفظ ارتفاع، حفظ مسیر و کنترل خطوط چهره نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اصل کنترل سرعت هوایی، نگهداری ارتفاع، نگهداری و کنترل نفوذ نیز مورد تحلیل قرار گرفته است

10. If the approach airspeed is high and the altitude is above the glide path.
[ترجمه ترگمان]اگر سرعت airspeed بالا باشد و ارتفاع در بالای مسیر پرواز است
[ترجمه گوگل]اگر سرعت هواپیما بالا باشد و ارتفاع بالاتر از مسیر صاف است

11. An air speed record is the highest airspeed attained by an aircraft of a particular class.
[ترجمه ترگمان]یک رکورد سرعت هوایی سرعت هواپیما توسط یک هواپیما از یک کلاس ویژه است
[ترجمه گوگل]یک رکورد سرعت هوا، بالاترین سرعت هوایی است که توسط هواپیما یک کلاس خاص به دست می آید

12. AIRSPEED BUGS, Adjustable pointers on the airspeed indicator.
[ترجمه ترگمان]airspeed BUGS، راهنمای Adjustable در نمایشگر سرعت هواپیما
[ترجمه گوگل]خطاهای هواپیما، اشاره گر قابل تنظیم بر روی شاخص سرعت هوا

13. It will slowly start running itself out of airspeed.
[ترجمه ترگمان]به آرامی شروع به دویدن از of می کند
[ترجمه گوگل]آن را به آرامی شروع به در حال اجرا خود را از سرعت هوایی

14. Although digital drive signal of true airspeed supersede analog drive signal of the real bombing gun-sight to calculating machine, the simulation signal is compatibility with analog signal.
[ترجمه ترگمان]اگر چه سیگنال محرک دیجیتال برای سرعت airspeed واقعی جایگزین سیگنال محرک واقعی بمباران واقعی برای محاسبه دستگاه است، سیگنال شبیه سازی سازگار با سیگنال آنالوگ است
[ترجمه گوگل]اگر چه سیگنال دیجیتال درایو واقعی سرعت سیگنال درایو آنالوگ را از اسلحه بمب گذاری واقعی برای محاسبه ماشین، سیگنال شبیه سازی سازگاری با سیگنال آنالوگ است

15. The investigation is increasingly focusing on the plane's airspeed instruments.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات به طور فزاینده ای بر روی ابزار airspeed هواپیما متمرکز شده اند
[ترجمه گوگل]تحقیقات به طور فزاینده ای روی ابزارهای هواپیما هواپیما تمرکز می کنند

پیشنهاد کاربران

airspeed ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: سرعت هوایی
تعریف: سرعت هواگَرد نسبت به هوای اطراف


کلمات دیگر: