کلمه جو
صفحه اصلی

roost


معنی : لانه مرغ، نشیمن گاه پرنده، جای شب بسر بردن، شب بسر بردن، منزل کردن، بیتوته کردن
معانی دیگر : (چوب یا شاخه یا محلی که پرندگان به ویژه ماکیان روی آن استراحت می کنند یا می خوابند) آده، نستم، نشستگاه، آسایشگاه، استراحتگاه، محل اتراق، محل بیتوته، شب ماندگاه، (پرندگان) دسته، گله، (پرنده) نشستن (روی آده)، اتراق کردن، شب ماندن، (پرندگان به ویژه ماکیان) لانه، آغل، مرغدانی، لانه مره، منزل کرن

انگلیسی به فارسی

نشیمنگاه پرنده، لانه مرغ، جای شب بسر بردن، شب بسربردن، بیتوته کردن، منزل کرن


سرگردان، لانه مرغ، نشیمن گاه پرنده، جای شب بسر بردن، شب بسر بردن، بیتوته کردن، منزل کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: rule the roost
(1) تعریف: a perch on which birds, esp. domesticated fowl, rest or sleep, or a place or enclosure provided with such perches.
مشابه: bed

(2) تعریف: a place for people to rest, live, or congregate.
مشابه: bed
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: roosts, roosting, roosted
عبارات: come home to roost
• : تعریف: to alight or stay on, or as if on, a roost.

• branch or perch on which birds rest; house or coop in which birds nest and sleep
sleep on a perch or branch (about birds)
a roost is a place where birds rest or build nests.
when birds roost, they settle in somewhere for the night.

مترادف و متضاد

لانه مرغ (اسم)
aviary, roost

نشیمن گاه پرنده (اسم)
roost, perch

جای شب بسر بردن (فعل)
roost

شب بسر بردن (فعل)
roost

منزل کردن (فعل)
inhabit, lodge, live, roost, camp

بیتوته کردن (فعل)
lodge, shake down, roost

جملات نمونه

1. our roost contained ten beds
استراحتگاه ما دارای ده تخت خواب بود.

2. the hens' roost consisted of a long metal pipe
استراحتگاه مرغان از یک لوله دراز فلزی تشکیل شده بود.

3. rule the roost
ارباب بودن،سروری کردن،حکومت کردن،اداره کردن

4. come home to roost
دامنگیر (کسی) شدن،پیامد بد داشتن،نتیجه ی منفی دادن

5. at night, the farm chickens roost on this tree
شب ها مرغ های مزرعه روی این درخت می نشینند.

6. chickens have come home to roost
عواقب عمل بد دامنگیر انسان می شود،هر که نان از عمل خویش خورد

7. the loud noise put the whole roost into flight
صدای بلند دسته ی پرندگان را کلا فرار داد.

8. Instinct led the pigeons back to the roost.
[ترجمه محمدی] پرندگان به طور غریزی به اشیانه خود برمیگردند.
[ترجمه ترگمان]غریزه کبوتران را به سوی the هدایت می کرد
[ترجمه گوگل]غریزه کبوتر را به پشت سر گذاشت

9. All his earlier mistakes are coming home to roost.
[ترجمه ترگمان]همه اشتباه ات پیشین او به خانه باز می گردند تا لانه کنند
[ترجمه گوگل]تمام اشتباهات قبلی او به خانه می آیند

10. Today the country's nationalists rule the roost and hand out the jobs.
[ترجمه ترگمان]امروزه ملی گراها این کشور را اداره می کنند و کار را رها می کنند
[ترجمه گوگل]امروزه، ناسیونالیست های کشور، قاچاق انسان را به عهده می گیرند و این کار را انجام می دهند

11. They came to roost in the late 1960s in the form of industrial decline and regional decay.
[ترجمه ترگمان]آن ها در اواخر دهه ۱۹۶۰ به شکل کاهش صنعتی و انحطاط منطقه ای به roost آمدند
[ترجمه گوگل]آنها در اواخر دهه 1960 به شکل کاهش صنعتی و فروپاشی منطقه ای به سر می بردند

12. But it was those two who ruled the roost.
[ترجمه ترگمان]اما این دو نفر بودند که بر روی لانه فرمان می راندند
[ترجمه گوگل]اما آن دو کسانی بودند که قورباغه را اداره می کردند

13. Their extravagant overspending has come home to roost.
[ترجمه ترگمان]افراط افراطی آن ها به خانه برمی گردد تا به لانه تبدیل شود
[ترجمه گوگل]هزینه پر از عصبانیت آنها به خانه می رود

14. The mid-fielders ruled the roost up to the interval, but after a scoreless first half the Antrim team showed great dominance.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان میانی در میانه بازیکنان در این فاصله مستقر شدند، اما پس از نیمه اول نیمه اول تیم آنتریم تسلط زیادی را نشان داد
[ترجمه گوگل]نیمه اول دروازه بان ها را به فاصلهای رساند، اما پس از نیمه اول گلزنی، تیم Antrim قدرت زیادی را به نمایش گذاشت

15. Chickens roost at night.
[ترجمه ترگمان]شب در لانه مرغ ها خوابیده بودند
[ترجمه گوگل]جوجه ها در شب به سر می برند

16. Bats roost naturally both in caves and hollow trees.
[ترجمه محمدی] خفاشها به طور غریزی در غارها و تنه ی درختان استراحت می کنند.
[ترجمه ترگمان]خفاش ها به طور طبیعی هر دو در غارها و درخت ها لانه کرده بودند
[ترجمه گوگل]خفاش ها به طور طبیعی در غارها و درختان توخالی غرق می شوند

The hens' roost consisted of a long metal pipe.

استراحتگاه مرغان از یک لوله دراز فلزی تشکیل شده بود.


Our roost contained ten beds.

استراحتگاه ما دارای ده تختخواب بود.


The loud noise put the whole roost into flight.

صدای بلند دسته‌ی پرندگان را کلاً فرار داد.


At night, the farm chickens roost on this tree.

شب‌ها مرغ‌های مزرعه روی این درخت می‌نشینند.


Finding no hotel rooms, my brothers and I roosted on the platform of a shop.

چون اتاق هتل گیرمان نیامد، من و برادرانم روی سکوی یک دکان بیتوته کردیم.


اصطلاحات

come home to roost

دامنگیر (کسی) شدن، پیامد بد داشتن، نتیجه‌ی منفی دادن


rule the roost

ارباب بودن، سروری کردن، حکومت کردن، اداره کردن


پیشنهاد کاربران

لانه مرغ
بیتوته کردن


کلمات دیگر: