کلمه جو
صفحه اصلی

equiponderate


معنی : موازنه کردن، متعادل ساختن، هم وزن بودن، هم وزن کردن
معانی دیگر : پارسنگ کردن

انگلیسی به فارسی

هم‌وزن بودن، موازنه کردن، هم‌وزن کردن


هماهنگ کردن، هم وزن بودن، موازنه کردن، هم وزن کردن، متعادل ساختن


انگلیسی به انگلیسی

• equal or offset in weight; counterbalance

مترادف و متضاد

موازنه کردن (فعل)
balance, counterbalance, equilibrate, equiponderate

متعادل ساختن (فعل)
equipoise, equiponderate

هم وزن بودن (فعل)
equiponderate

هم وزن کردن (فعل)
equiponderate


کلمات دیگر: