کلمه جو
صفحه اصلی

charlatan


معنی : شارلاتان، ادم حقه باز، زبان باز، ادم زبان باز، طبیب شارلاتان، ادم شارلاتان
معانی دیگر : (کسی که به دروغ ادعا به داشتن دانش و مهارتی کند) شارلاتان، حقه باز، نیرنگ باز، قلابی، شیاد، پاچه ورمالیده

انگلیسی به فارسی

آدم حقه‌باز، شارلاتان، آدم زبان‌باز


شارلاتان، ادم حقه باز، زبان باز، ادم زبان باز، طبیب شارلاتان، ادم شارلاتان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: charlatanistic (adj.), charlatanism (n.)
• : تعریف: one who deceitfully claims to possess a particular skill or expertise; fraud; quack.
مشابه: mountebank, quack

- Many who claimed to be able to communicate with the dead were shown to be charlatans.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از آن ها ادعا کردند که قادر به برقراری ارتباط با کشته شدگان هستند
[ترجمه گوگل] بسیاری از کسانی که ادعا می کنند قادر به برقراری ارتباط با مرده هستند نشان داده شده است که charlatans

• quack, impostor, fraud, one who claims more skill or knowledge than he actually has
a charlatan is someone who pretends to have skills or knowledge that they do not really have; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

شارلاتان (اسم)
quack, charlatan, mountebank, quacksalver, sciolist

ادم حقه باز (اسم)
rascal, charlatan, mountebank

زبان باز (اسم)
quack, charlatan, quacksalver, sophist

ادم زبان باز (اسم)
charlatan

طبیب شارلاتان (اسم)
charlatan

ادم شارلاتان (اسم)
quack, charlatan

swindler


Synonyms: cheat, con, con artist, fake, fraud, imposter, mountebank, phony, pretender, quack, rip-off artist, sham


جملات نمونه

1. the charlatan who had presented himself as a physician was arrested
حقه بازی که خود را به عنوان پزشک جا زده بود دستگیر شد.

2. a planetary charlatan
شیاد خانه به دوش

3. That charlatan! I lost thousands of dollars because I followed his advice.
[ترجمه ترگمان]! اون شارلاتان من هزاران دلار رو از دست دادم چون نصیحتش رو دنبال کردم
[ترجمه گوگل]آن شارلاتان! من هزاران دلار از دست دادم چون از مشاوره او پیروی کردم

4. The charlatan boasted that he could charm off any disease.
[ترجمه ترگمان]شارلاتان گفت که می تواند هر بیماری را خنثی کند
[ترجمه گوگل]Charlatan افتخار دارد که می تواند هر گونه بیماری را جذاب کند

5. He knows nothing about medicine-he's a complete charlatan.
[ترجمه ترگمان]او درباره پزشکی چیزی نمی داند - او یک شارلاتان کامل است
[ترجمه گوگل]او چیزی در مورد پزشکی نمی داند - او شارلاتان کامل است

6. He was exposed as a charlatan.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک شارلاتان در معرض دید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک شارلاتان در معرض قرار گرفت

7. Time is a great charlatan, not a great healer, as has been remarked.
[ترجمه ترگمان]زمان یک شارلاتان بزرگ است، نه یک شفادهنده بزرگ
[ترجمه گوگل]زمان یک charlatan بزرگ است، نه یک شفا دهنده بزرگ، همانطور که اشاره شد

8. In the meantime, most orchid still is bold-faced charlatan and swindler.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، بیشتر گل ارکیده هنوز هم گستاخ و حقه باز است
[ترجمه گوگل]در عین حال، بیشتر ارکیده هنوز شارلاتان و متقلب با چهره ی درخشان است

9. To act as a medical quack or a charlatan.
[ترجمه ترگمان]تا به عنوان پزشک شارلاتان یا یک شارلاتان عمل کند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک فریز پزشکی یا یک شارلاتان عمل کند

10. She is not charlatan, or a psychic - shes a synaesthete.
[ترجمه ترگمان]او شارلاتان نیست، یا یک پیشگو است - یک synaesthete است
[ترجمه گوگل]او charlatan نیست، یا یک روانشناسی - shes یک synaesthete است

11. A charlatan doesn't murder with a knife.
[ترجمه ترگمان]یک شارلاتان با چاقو به قتل نمی رسد
[ترجمه گوگل]یک شارلاتان با چاقو قتل نمی کند

12. That charlatan is anything but a doctor.
[ترجمه ترگمان]این شارلاتان چیزی جز یک دکتر نیست
[ترجمه گوگل]این شارلاتان چیزی جز دکتر نیست

13. Whether he is an outstanding artist or a charlatan?
[ترجمه ترگمان]چه او یک هنرمند برجسته و یا شارلاتان است؟
[ترجمه گوگل]آیا او یک هنرمند برجسته یا شارلاتان است؟

14. I think the voters will see him as the charlatan he really is.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم رای دهندگان او را شارلاتان خواهند دید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم رای دهندگان او را به عنوان 'شارلاتان' که واقعا او را می بینند، می بینند

15. I was niggled during those first few months by the feeling of being a charlatan.
[ترجمه ترگمان]در این چند ماه اول احساس می کردم که شارلاتان هستم
[ترجمه گوگل]من در طول چند ماه اول با حس شارلاتان مواجه شدم

The charlatan who had presented himself as a physician was arrested.

حقه‌بازی که خود را به‌عنوان پزشک جا زده بود، دستگیر شد.



کلمات دیگر: