کلمه جو
صفحه اصلی

dewlap


معنی : غبغب گاو، چینهای زیر گردن گاو، غبغب انسان
معانی دیگر : (جانور به ویژه گاو) غبغب (گوشت پاره ی زیر گلوی گاو و خروس و غیره)، زنخ آویز

انگلیسی به فارسی

غبغب گاو، چین‌های زیر گردن گاو، غبغب انسان


انگلیسی به انگلیسی

• fold of skin which hangs under the throat of certain animals (i.e. cows)
a dewlap is a loose fold of skin that hangs under the throat of animals such as cows and dogs.

مترادف و متضاد

غبغب گاو (اسم)
dewlap

چین های زیر گردن گاو (اسم)
dewlap

غبغب انسان (اسم)
dewlap, double chin

جملات نمونه

1. Long, muscular, clean - cut, without dewlap, slightly arched in the nape, flowing gracefully into the shoulders.
[ترجمه ترگمان]بلند، عضلانی، بدون غبغب، بدون غبغب، اندکی خمیده در پشت گردن، اندکی خمیده در پشت گردن
[ترجمه گوگل]طولانی، عضلانی، تمیز - برش، بدون خراش، کمی در چنگال پیچ خورده، جریان به آرامی به شانه

2. They have aa dewlap hanging from the throat, and long horns twisted in a tight spiral.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک تن از غبغب را از گلو اویزان می کنند و شاخ های بلند در مارپیچی تنگ پیچ می خورد
[ترجمه گوگل]آنها از گلو حلق آویز شده اند و شاخ های بلند در یک مارپیچ تنگ پیچ خورده اند

3. Throat showing dewlap and folds of skin to a degree termed " throatiness. "
[ترجمه ترگمان]Throat، dewlap و لایه های پوست را به درجه ای که \"throatiness\" خوانده می شود، نشان می دهد
[ترجمه گوگل]گلو نشاندهنده خلط و چروک پوست به درجه ای است که به نام 'throatiness '

4. Faults: Long neck with insufficient muscle. Dewlap very obvious.
[ترجمه ترگمان]گردن بلند با ماهیچه کافی خیلی تابلو بود
[ترجمه گوگل]گسل: گردن بلند با عضله ناکافی Dewlap بسیار واضح است

5. Muscular, of medium length, moderately arched, with no dewlap. The head erect.
[ترجمه ترگمان]عضلانی، قد متوسط، نسبتا خمیده، با غبغب و غبغب سر راست می شود
[ترجمه گوگل]عضلانی، متوسط ​​طول، نسبتا قوسی، بدون خراش سر راست است

6. She had a primly censorious mouth above a slightly receding chin already showing the first slackness of a dewlap.
[ترجمه ترگمان]دهان primly را بر فراز یک چانه کوچک که اندکی عقب رفته بود نشان می داد و از آن به بعد به خاطر آن بود که یک غبغب بزرگ را آشکار ساخته بود
[ترجمه گوگل]او تا به حال دهان به طور سرسختانه بیش از یک چانه کمی افتاده در حال حاضر نشان می دهد اولین slackness از dewlap

7. Side wrinkles are desirable, but should never be exaggerated into dewlap.
[ترجمه ترگمان]چروک های پهلو مطلوب هستند، اما هرگز نباید در dewlap اغراق شوند
[ترجمه گوگل]چین و چروک های جانبی مطلوب هستند، اما نباید بیش از حد آنها را از بین ببرند

8. Neck is strong, arched and well muscled. There may be some dewlap.
[ترجمه ترگمان]گردن قوی و خمیده و عضلانی است شاید غبغب انسان باشد
[ترجمه گوگل]گردن قوی، پیچ خورده و به خوبی مسلح است ممکن است وجود داشته باشد

9. The Clumber should have a long neck with some slackness of throat or presence of dewlap not to be faulted.
[ترجمه ترگمان]Clumber باید گردن بلند داشته باشند که به خاطر غفلت از گلو و یا حضور of که نباید از آن ها جدا شوند، داشته باشند
[ترجمه گوگل]Clumber باید دارای گردن طولانی با برخی از افتادگی گلو و یا حضور dewlap باشد که نباید گناهکار باشیم


کلمات دیگر: