کلمه جو
صفحه اصلی

allomorph


معنی : واج گونه، صور مختلف زمان فعل، تصاریف مختلف کلمه یا فعل
معانی دیگر : (معدن شناسی) دگرریخت، واژگونه

انگلیسی به فارسی

واژگونه، واج‌گونه، صور مختلف زمان فعل، تصاریف مختلف کلمه یا فعل


آلومورف، واج گونه، صور مختلف زمان فعل، تصاریف مختلف کلمه یا فعل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: allomorphic (adj.)
(1) تعریف: any of several alternate structural forms of the same chemical compound; paramorph.

(2) تعریف: in linguistics, any of the variant phonological forms of a morpheme.

- The ending "-t" in "dreamt" is an allomorph of the morpheme "-ed".
[ترجمه ترگمان] پایان - - در \"رویا\" یک allomorph از تکواژ است
[ترجمه گوگل] پایان دادن به '-t' در 'خواب'، یک الگوریتم morfheme '-ed است

• substance whose chemical structure remains the same but whose form may change (chemistry); one of the forms of a morpheme (linguistics)

مترادف و متضاد

واج گونه (اسم)
allomorph

صور مختلف زمان فعل (اسم)
allomorph

تعاریف مختلف کلمه یا فعل (اسم)
allomorph

پیشنهاد کاربران

allomorph ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: تکواژگونه
تعریف: یکی از چند صورت زبانی که نمایندۀ یک تکواژ باشد


کلمات دیگر: