کلمه جو
صفحه اصلی

charwoman


معنی : مستخدمه، کلفت، زغال فروش
معانی دیگر : (زن) پیشخدمت، نظافتچی اداره، مستخدمه (به ویژه در ادارات و ساختمان ها)

انگلیسی به فارسی

مستخدم (زن)، کلفت، کنیز، زغال‌فروش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: charwomen
• : تعریف: a woman employed to perform general cleaning work, usu. in a large building.

• cleaning woman
a charwoman is a woman who is employed to clean houses or offices; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

مستخدمه (اسم)
abigail, maid, charwoman, maidservant

کلفت (اسم)
charwoman, maidservant, gillie, chambermaid, tire-woman, biddy, handmaid, housemaid, moll, woman, girl, trull, waitress, marchioness

زغال فروش (اسم)
charwoman

جملات نمونه

1. You're a charwoman for Mrs Charlton, but round about here they have a number of names for you.
[ترجمه ترگمان]شما یک خدمتکار برای خانم Charlton هستید، اما در اطراف اینجا تعدادی اسم برای شما دارند
[ترجمه گوگل]شما یک خانم خانم چارلتون هستید، اما در اینجا چندین نام برای شما وجود دارد

2. She has also a splendid charwoman.
[ترجمه ترگمان]او نیز یک مستخدمه بسیار عالی دارد
[ترجمه گوگل]او همچنین یک شخصیت عجیب و غریب است

3. Tbeneficiary job is charwoman the window.
[ترجمه ترگمان]کار Tbeneficiary به کمک پنجره است
[ترجمه گوگل]مشاغل تخصیص دهنده، پنجره ای است که عهده دار آن است

4. Li Ming or his acquaintances are charwoman the allowance.
[ترجمه ترگمان] لیسا مینگ \"یا دوست هاش تو\" پول توجیبی هستن \"
[ترجمه گوگل]لی مینگ یا آشنایانش کمک هزینه می کنند

5. Charwoman : Yeah, that's why I love this bag. It has so many pockets.
[ترجمه ترگمان]آره، واسه همینه که این کیف رو دوست دارم جیب های زیادی داره
[ترجمه گوگل]Charwoman آره، به همین دلیل من این کیف را دوست دارم این جیب بسیار زیادی دارد

6. His life only with a charwoman in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]زندگی او فقط با یک خدمتکار در آشپزخانه بود
[ترجمه گوگل]زندگی او فقط با یک عروس در آشپزخانه

7. The charwoman looked depressed.
[ترجمه ترگمان]مستخدمه افسرده به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]عصبانی شدم افسرده شدم

8. Sarah quarrels with the charwoman.
[ترجمه ترگمان] سارا \"هم با\" مستخدمه charwoman \"دعوا میکنه\"
[ترجمه گوگل]سارا با عصبانیت می جنگد

9. Ten years ago, Cao Shufa in a small factory charwoman.
[ترجمه ترگمان]ده سال پیش، \"cao Shufa\" تو یه charwoman کوچیک کارخونه
[ترجمه گوگل]ده سال پیش، کائو شوفا در یک کارخانه کوچک کارخانه

10. The only person inside the gloomy building was a charwoman cleaning.
[ترجمه ترگمان]تنها کسی که درون آن ساختمان تاریک بود این بود که نظافت کند
[ترجمه گوگل]تنها کسی که در داخل ساختمان غمگین بود، یک تمیزکننده شلوار بود

11. There is a cold and dark the voice sounded in my ear: what he knew, the illiterate Hazara?His life only with a charwoman in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]صدایی سرد و تاریک در گوشم طنین انداخت: چیزی که او می دانست، هزاره بی سواد؟ زندگی او فقط با یک خدمتکار در آشپزخانه بود
[ترجمه گوگل]صدای سرد و تاریک در گوشم صدایی بود که او می دانست، هزاره بی سواد؟ زندگی او فقط با یک عروس در آشپزخانه


کلمات دیگر: