کلمه جو
صفحه اصلی

await


معنی : منتظر شدن، در کمین نشستن، انتظار داشتن، منتظر بودن
معانی دیگر : صبر کردن، انتظار کشیدن، چشم به راه بودن، ملازم کسی بودن، در کمین کسی نشستن

انگلیسی به فارسی

منتظر بودن، منتظر شدن، انتظار داشتن، ملازم کسی بودن، در کمین (کسی) نشستن


در انتظار، منتظر بودن، منتظر شدن، انتظار داشتن، در کمین نشستن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: awaits, awaiting, awaited
(1) تعریف: to wait for; look forward to.
مترادف: abide, wait, wait for
مشابه: anticipate, expect

- I eagerly awaited my friend's visit.
[ترجمه ترگمان] مشتاقانه منتظر دیدار دوستم بودم
[ترجمه گوگل] مشتاقانه منتظر دیدار دوستم بودم

(2) تعریف: to be in store for; to lay ahead for.
مشابه: lie in wait

- Many adventures awaited them on their journey.
[ترجمه ترگمان] بسیاری از ماجراها در طول سفرشان انتظارش را می کشیدند
[ترجمه گوگل] بسیاری از ماجراهای آنها را در سفر خود در انتظار
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to wait.
مترادف: bide, wait
مشابه: abide

• wait, remain in one place until a certain event
if you await someone or something, you wait for them.
something that awaits you is going to happen to you in the future.

مترادف و متضاد

منتظر شدن (فعل)
abide, wait, await, hover

در کمین نشستن (فعل)
await, ambush

انتظار داشتن (فعل)
await, attend, hold forth, anticipate, expect, envisage, hope

منتظر بودن (فعل)
await, expect, look for

wait with expectation


Synonyms: anticipate, attend, be prepared for, be ready for, cool one’s heels, count on, hang around, hang in, hang out, hope, look for, look forward to, stay, sweat, sweat it out


جملات نمونه

1. I shall await your answer to my letter with eagerness.
[ترجمه ترگمان]منتظر جواب نامه شما خواهم بود
[ترجمه گوگل]من با اکراه، منتظر جواب شما هستم

2. The failures and reverses which await men - and one after another sadden the brow of youth - add a dignity to the prospect of human life, which no Arcadian success would do.
[ترجمه ترگمان]شکسته ای و reverses که در انتظار مردان است - و یکی پس از دیگری، پیشانی جوانان را غمگین می کند - به چشم انداز زندگی بشری که هیچ گونه موفقیتی را به دست نمی آورد، می افزاید
[ترجمه گوگل]شکست ها و معکوس هایی که منتظر مردان هستند و یکی پس از دیگری جوانان جوان است، حرمتی به چشم انداز زندگی انسانی دارند که هیچ موفقیت Arcadian آن را انجام نمی دهد

3. What changes await us in the coming year and beyond?
[ترجمه ترگمان]در سال آینده چه تغییراتی در انتظار ما خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]چه تغییری در سال آینده و فراتر از آن انتظار می رود؟

4. The people await you, sire.
[ترجمه ترگمان] مردم منتظر شما هستن، قربان
[ترجمه گوگل]مردم در انتظار شما هستند

5. The defendant was released to await trial but had to surrender her passport.
[ترجمه ترگمان]متهم آزاد شد تا منتظر محاکمه شود، اما مجبور شد تا گذرنامه خود را تحویل دهد
[ترجمه گوگل]متهم در انتظار محاکمه آزاد شد اما مجبور شد گذرنامه خود را تسلیم کند

6. Tension here is mounting, as we await the final result.
[ترجمه ترگمان]در حالی که منتظر نتیجه نهایی هستیم، تنش در اینجا رو به افزایش است
[ترجمه گوگل]تنش اینجا در حال افزایش است، همانطور که ما منتظر نتیجه نهایی هستیم

7. She stationed herself at the window to await his return.
[ترجمه ترگمان]پشت پنجره ایستاد و منتظر بازگشت او شد
[ترجمه گوگل]او خودش را در پنجره ایستاده بود تا منتظر بازگشتش باشد

8. Hundreds gathered to await the boxer's arrival at the airport.
[ترجمه ترگمان]صدها نفر در انتظار آمدن مشت زن در فرودگاه جمع شدند
[ترجمه گوگل]صدها نفر جمع شده بودند تا انتظار ورود بوکسور را در فرودگاه داشته باشند

9. We must await further developments.
[ترجمه ترگمان]ما باید منتظر پیشرفت بیشتر باشیم
[ترجمه گوگل]ما باید منتظر پیشرفت های بیشتری باشیم

10. Who knows what dangers may await us?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می داند که چه خطراتی در انتظار ما است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند چه خطرات ممکن است ما را در انتظار ما بگذرانند؟

11. Protestors gathered outside the court to await the verdict.
[ترجمه ترگمان]معترضان در خارج از دادگاه برای انتظار حکم تجمع کردند
[ترجمه گوگل]معترضان خارج از دادگاه در انتظار رأی گیری بودند

12. He sat down gloomily behind his desk to await custom.
[ترجمه ترگمان]پشت میزش نشست و منتظر ماند تا منتظر بماند
[ترجمه گوگل]او به طرز وحشتناکی پشت میز خود نشسته و منتظرش بود

13. Similar fates await buildings formerly owned by the secret police, which in many districts have been inherited by the local authorities.
[ترجمه ترگمان]سرنوشت مشابهی در انتظار ساختمان های متعلق به پلیس مخفی است که در بسیاری از مناطق توسط مقامات محلی به ارث برده شده است
[ترجمه گوگل]سرنوشت مشابهی در انتظار ساختمان هایی است که قبلا متعلق به پلیس مخفی بوده است، که در بسیاری از مناطق توسط مقامات محلی به ارث رسیده است

14. These garments now await the guile of high-priced tailors before transfer to my hotel.
[ترجمه ترگمان]این لباس ها اکنون در انتظار اختراع خیاطان با قیمت بالا قبل از انتقال به هتل من هستند
[ترجمه گوگل]این لباس ها در حال حاضر در انتظار غرور خیاطی با قیمت بالا قبل از انتقال به هتل من

15. He was remanded to await trial at Reading Assizes.
[ترجمه ترگمان]او را برای محاکمه در دادگاه جنایی به دادگاه احضار کردند
[ترجمه گوگل]او برای بازپرداخت در Reading Assize منتظر ماند

The patients are awaiting the doctor.

بیماران منتظر دکتراند.


We are all impatiently awaiting the coming of spring.

همه با بی‌صبری چشم به راه فرا رسیدن بهار هستیم.


The adventures that awaited her.

ماجراهایی ‌که در انتظار آن زن بودند.


پیشنهاد کاربران

چشم انتظار بودن، در انتظار بودن

منتظر شدن

تفاوت await و wait

هر دو در حالت فعل معنی منتظر چیزی یا کسی بودن / شدن دارند با این تفاوت ها که wait با حرف اضافه ی for می آید ولی await بدون حرف اضافه می اید و wait در حالت اسم به معنی انتظار یا کمین هم بکار می رود ولی await فقط در حالت فعل بکار می رود. ضمنا هر دو با ing هم بکار می روند ولی در آن حالت نیز wait با حرف اضافه ی for و await بدون حرف اضافه بکار می رود.


کلمات دیگر: