1. Phil's a diabetic and has to inject himself with insulin every day.
[ترجمه ترگمان]فیل یک دیابتی است و هر روز به خودش انسولین تزریق می کند
[ترجمه گوگل]فیل یک دیابتی است و باید هر روز خود را با انسولین تزریق کند
2. The hospital has a diabetic clinic.
[ترجمه ترگمان]بیمارستان دارای کلینیک دیابتی است
[ترجمه گوگل]بیمارستان دارای کلینیک دیابت است
3. She is being treated at a special diabetic clinic.
[ترجمه ترگمان]او در حال درمان در یک کلینیک دیابت ویژه است
[ترجمه گوگل]او در یک کلینیک دیابتی مخصوص درمان می شود
4. As a diabetic she was accustomed to the occasional hypoglycaemic attack.
[ترجمه ترگمان]به عنوان دیابتی اون به گاه حمله hypoglycaemic عادت داشت
[ترجمه گوگل]به عنوان یک دیابتی او به حمله گاه به گام هیپوگلیسمی عادت کرد
5. He was diagnosed a diabetic when he was 6
[ترجمه ترگمان]او در سن ۶ سالگی مبتلا به دیابت بود
[ترجمه گوگل]او هنگامی که 6 ساله بود، دیابت را تشخیص داد
6. He found her in a diabetic coma.
[ترجمه ترگمان] اون رو توی یه کمای دیابتی پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او را در یک فنجان دیابتی یافت
7. Severe lipaemia in an undiagnosed diabetic will usually resolve with the institution of insulin therapy and effective diabetic control.
[ترجمه ترگمان]تشخیص بیماری مزمن معمولا با موسسه درمان انسولین و کنترل موثر دیابتی حل می شود
[ترجمه گوگل]لیپمی شدید در یک دیابتی تشخیص داده شده معمولا با درمان انسولین و کنترل دیابتی موثر حل می شود
8. All three diabetic patients had a satisfactory outcome despite the fact that one of them has severe autonomic neuropathy.
[ترجمه ترگمان]هر سه بیمار دیابتی نتیجه رضایت بخشی دارند، با وجود این که یکی از آن ها ناخوشی مستقل خود را دارد
[ترجمه گوگل]هر سه بیمار دیابتی نتایج رضایت بخش داشتند، هرچند یکی از آنها دارای نوروپاتی شدید وابسته به خودبخودی است
9. A new patient attends the diabetic clinic and is informed that he has diabetes.
[ترجمه ترگمان]یک بیمار جدید در کلینیک دیابتی حضور دارد و مطلع است که دیابت دارد
[ترجمه گوگل]بیمار جدید در درمانگاه دیابتی شرکت می کند و اطلاع می دهد که دیابت دارد
10. Then the diabetic had suffered a hypoglycaemic attack.
[ترجمه ترگمان]پس از آن بیماری دیابتی دچار حمله شدید شده بود
[ترجمه گوگل]سپس دیابت یک حمله هیپوگلیسمی رنج می برد
11. He became diabetic during childhood.
[ترجمه ترگمان]او در دوران کودکی دیابت یافت
[ترجمه گوگل]او در دوران کودکی مبتلا به دیابت شد
12. Vet says she could be diabetic.
[ترجمه ترگمان]دامپزشک میگه میتونه دیابت داشته باشه
[ترجمه گوگل]ویتامین می گوید می تواند دیابتی باشد
13. She was a diabetic and hadn't taken any insulin with her.
[ترجمه ترگمان]او دیابتی بود و به او انسولین نداده بود
[ترجمه گوگل]او یک دیابتی بود و هیچ انسولین را با او نداشت
14. It remains to be established whether in diabetic patients gall bladder motility is dependent on actual serum glucose concentrations.
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که در بیماران دیابتی بیماران دیابتی به غلظت های گلوکز خون سرم وابسته است یا نه
[ترجمه گوگل]هنوز ثابت نشده است که آیا در افراد مبتلا به دیابت، تحرک پیوندی مثانه بستگی به غلظت واقعی گلوکز سرم دارد
15. A diabetic, she spent two days in the hospital last week when stress sent her blood pressure rocketing.
[ترجمه ترگمان]مبتلا به دیابت، او هفته گذشته دو روز را در بیمارستان گذراند که استرس شدیدی بر سر وارد شد
[ترجمه گوگل]یک دیابتی، او دو هفته در هفته گذشته در بیمارستان، زمانی که استرس فشار خون خود را فشار خون، به سر برد