کلمه جو
صفحه اصلی

air bladder


معنی : بادکنک، مثانهء هوا
معانی دیگر : (گیاه شناسی - جانورشناسی) کیسه ی باد، حباب

انگلیسی به فارسی

بادکنک، مثانه هوا


مثانه هوا، بادکنک، مثانهء هوا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an air-filled sac in various animals and plants, esp. such a structure located near the spine of certain fish that functions to maintain buoyancy by regulating hydrostatic pressure. (See swim bladder.)

• internal sac filled with air present in fish and serves as an accessory respiratory organ to control buoyancy (to stay at the current water depth and go up or down) without having to waste energy in swimming

مترادف و متضاد

بادکنک (اسم)
air bladder, balloon, bladder

مثانهء هوا (اسم)
air bladder

air vesicle


Synonyms: float, gas bladder, swim bladder


جملات نمونه

1. As well as gills, Bichirs have paired air bladders, which allow them to breathe air from the surface of the water.
[ترجمه ترگمان]همچنین as، کیسه های هوایی را جفت کرده اند که به آن ها اجازه تنفس هوایی از سطح آب را می دهد
[ترجمه گوگل]همچنین Bichirs و همچنین ژیلا دارای لوله مثانه هستند که به آنها اجازه می دهد هوا را از سطح آب نفوذ کند

2. The application of domestic IIR1751 in air bladder, diaphragm and inner tube of bicycle tire was investigated by using imported product IIR268 as reference.
[ترجمه ترگمان]کاربرد of داخلی در مثانه، دیافراگم و لوله داخلی لاستیک خودرو با استفاده از IIR۲۶۸ محصول وارد شده به عنوان مرجع مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]استفاده از IIR1751 داخلی در مثانه هوا، دیافراگم و لوله داخلی تایر دوچرخه با استفاده از محصول وارد شده IIR268 به عنوان مرجع مورد بررسی قرار گرفت

3. Further, the lobe may be a fluid-filled air bladder.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، لوب ممکن است مثانه را پر کرده باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، لوب ممکن است یک مثانه هوا پر از سیال باشد

4. A transparent, almost pure gelatin prepared from the air bladder of the sturgeon and certain other fishes and used as an adhesive and a clarifying agent.
[ترجمه ترگمان]یک ژلاتین شفاف و تقریبا خالص که از مثانه ماهی خاویار و ماهی های دیگر درست شده و به عنوان چسب و یک عامل روشن به کار می رود
[ترجمه گوگل]یک ژلاتین شفاف و تقریبا خالص از مثانه حشرات ماهیان خاویاری و برخی دیگر ماهی ها تهیه شده و به عنوان یک چسب و یک عامل شفاف استفاده می شود

5. The Reebok “pump” was an athletic-shoe air bladder borrowed from intravenous bag technology.
[ترجمه ترگمان]پمپ \"پمپ\"، مثانه یک کفش ورزشی بود که از تکنولوژی کیسه وریدی قرض گرفته شده بود
[ترجمه گوگل]ریبوک 'پمپ' یک مثانه هوای ورزشی بود که از فن آوری کیسه های داخل وریدی قرض گرفته شد

6. High oxygen levels are not important, for the fish has an air bladder with which it can breathe air.
[ترجمه ترگمان]سطح اکسیژن زیاد مهم نیست چون ماهی دارای مثانه هوایی است که می تواند هوای تنفس را تنفس کند
[ترجمه گوگل]سطح اکسیژن بالا مهم نیست، زیرا ماهی دارای یک مثانه هوا است که می تواند هوا را نفس بکشد

7. Fill it bed to bed with bit, in order to Prevent air bladder appear.
[ترجمه ترگمان]آن را با گاز پر کنید تا از مثانه تان جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از ایجاد مثانه هوا، آن را به تخت بپردازید

8. In the course of transmission, mud pulse signal mainly disturbed by drilling pump, engine in the bottom hole, air bladder contained in mud and movement of drilling equipment.
[ترجمه ترگمان]در مسیر انتقال، سیگنال پالس گل عمدتا با پمپ حفاری، موتور در حفره پایین، مثانه هوایی که در گل و حرکت تجهیزات حفاری قرار دارد، مختل شده است
[ترجمه گوگل]در حین انتقال، سیگنال ضربان گل به طور عمده توسط حفاری پمپ، موتور در سوراخ پایین، مثانه هوا موجود در گل و حرکت تجهیزات حفاری آشفته است

9. Have recommended using enzyme technology to produce the production technology of the air bladder glue and air bladder peptide in the development value of the health products trade.
[ترجمه ترگمان]از تکنولوژی آنزیم برای تولید تکنولوژی تولید مثل چسب کیسه هوا و مثانه و در ارزش توسعه تجارت محصولات بهداشتی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از فن آوری آنزیم برای تولید تکنولوژی تولید چسب هوا مثانه و پپتید هوا مثانه در ارزش توسعه تجارت محصولات بهداشتی توصیه می شود


کلمات دیگر: