کلمه جو
صفحه اصلی

charmer


معنی : دلربا، افسونگر
معانی دیگر : آدم گیرا و خوش برخورد، آدم جذاب، رام کننده (بیشتر در مورد مار به کار می رود)، جادوگر، ساحر، جذاب، فریبنده

انگلیسی به فارسی

جذاب، دلربا، افسونگر، فریبنده


جذاب، افسونگر، دلربا


انگلیسی به انگلیسی

• charming person, fascinating person; person who enchants, person who casts spells, magician
you call someone a charmer when they appear to be very charming but are actually rather insincere.

مترادف و متضاد

دلربا (اسم)
charmer

افسونگر (اسم)
fascinator, voodoo, charmer, mermaid, enchanter, voodooist

جملات نمونه

1. snake charmer
مارگیر

2. their baby is quite a charmer
بچه ی آنها خیلی مامانی است.

3. The snake charmer reached out gingerly to touch the snake in his basket.
[ترجمه ترگمان]مار با احتیاط دستش را دراز کرد تا مار را در سبد خود لمس کند
[ترجمه گوگل]زرق و برق مار به زحمت به لمس مار در سبد خود

4. He comes across as an intelligent, sophisticated, charmer.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک زن باهوش، باهوش و جذاب به دنیا می آید
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک هوشمند، پیچیده و جذاب به نظر می رسد

5. You're a regular little charmer, aren't you?
[ترجمه ترگمان]تو آدم جذابی هستی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما کمی جذاب هستید، نه؟

6. He's a real charmer is Paul - you want to be careful with him!
[ترجمه ترگمان]اون زن جذابی هست، پال - تو می خوای با اون مراقب باشی!
[ترجمه گوگل]او جذاب واقعی پل است - شما می خواهید با او مراقب باشید!

7. Jean-Marie, a middle-aged charmer who prefers to work minus a white apron, could not recall a Rene in the family.
[ترجمه ترگمان]جین ماری، که یک فرد - میانسال است که ترجیح می دهد من های یک پیش بند سفید کار کند، نتوانست رنه را در خانواده به یاد بیاورد
[ترجمه گوگل]ژان ماری، یک زرقران میانسالانی که ترجیح می دهند به جای منزل یک صندوقچه سفید، می توانند یک خانواده رنه را به یاد نیاورند

8. Keen is a Texan charmer who delights in storytelling.
[ترجمه ترگمان]او یک تگزاسی تگزاسی است که از داستان سرایی لذت می برد
[ترجمه گوگل]کین ترسناک تگزاس است که در داستان سرایی لذت بخش است

9. A smooth-talking charmer who helped women with their health problems.
[ترجمه ترگمان]زنی که آرام صحبت می کند و به زنان کمک می کند تا مشکلات سلامتی خود را حل کنند
[ترجمه گوگل]یک افسونگر صمیمی که با مشکلات بهداشتی خود به زنان کمک کرد

10. He's a charmer and quick to sweep coat check girl Billie Frechette off her feet.
[ترجمه ترگمان]وقتی بیلی بیلی رو از زمین بلند می کنه، اون آدم جذابی است و خیلی زود از پا در می ره
[ترجمه گوگل]او جذاب و سریع به جارو کت چک دختر Billie Frechette از پاهای خود را

11. A beauty a woman you a charmer is one who notice you.
[ترجمه ترگمان]زیبایی زن زیبایی است که شما را جذاب می داند
[ترجمه گوگل]یک زیبایی زن شما دلسوز کسی است که متوجه شما می شود

12. He wasn't a professional charmer - far from it.
[ترجمه ترگمان]دور تا دور تا دور از دسترس نبود
[ترجمه گوگل]او جذابیت حرفه ای نبود - دور از آن

13. Vivian: How sweet. You are a charmer.
[ترجمه ترگمان]چه شیرین تو آدم جذابی هستی
[ترجمه گوگل]ویویان خیلی شیرین است شما جذاب هستید

14. We were very much surprised when snake charmer suddenly began to play jazz.
[ترجمه ترگمان]وقتی مارها شروع به نواختن جاز کردند خیلی تعجب کردیم
[ترجمه گوگل]ما بسیار شگفت زده شد زمانی که مار جذاب به طور ناگهانی شروع به پخش جاز

Their baby is quite a charmer.

بچه‌ی آنها خیلی مامانی است.


snake charmer

مارگیر


پیشنهاد کاربران

کسی که به راحتی تو دل دیگران جا باز می کنه، تو دل برو ( گاهی از بعد منفی به این کلمه نگاه میشه که به معنای ناقلا ترجمه میشه )
He's a real charmer, so be careful!

جذاب ، دلربا ، تو دل برو


کلمات دیگر: