1. the chaplain adiministered the oath to the cadets
قاضی عسکر مراسم سوگند دانشجویان دانشکده ی افسری را انجام داد.
2. he served as a hospital chaplain for ten years
ده سال به عنوان روحانی بیمارستان خدمت کرد.
3. "Let us pray," said the Methodist chaplain.
[ترجمه ترگمان]کشیش متدیست گفت: \" اجازه دهید دعا کنیم \"
[ترجمه گوگل]'معاون متدیست را گفت:' اجازه دهید دعا کنیم '
4. He joined the 40th Division as an army chaplain.
[ترجمه ترگمان]اون به چهل سالگی \"واحد\" ملحق شد به عنوان یه کشیش ارتش
[ترجمه گوگل]او به عنوان سرتیپ ارتش به بخش 40 افتاد
5. Reverend Edwards is the new prison chaplain.
[ترجمه ترگمان] کشیش \"ادواردز\" یه کشیش زندان جدیده
[ترجمه گوگل]عبادت ادواردز سرپرست زندان جدید است
6. Mr Dawkins, the prison chaplain, did his best to persuade Linkworth to confess his crime.
[ترجمه ترگمان]آقای داوکینس گفت: آقای داوکینس، کشیش زندان، نهایت کوشش خود را برای اعتراف به این جنایت انجام داد
[ترجمه گوگل]آقای داوکینز، سرپرست زندان، بهترین کار خود را برای متقاعد کردن Linkworth برای اعتراف به جرم وی انجام داد
7. He also allegedly tried to make the chaplain change her story.
[ترجمه ترگمان]او همچنین سعی کرد که کشیش را وادار به تغییر داستانش کند
[ترجمه گوگل]او همچنین ادعا می کرد که شاگردان داستان خود را تغییر دهند
8. Evidence of identification was given by the college chaplain who said he was too upset to talk about the death.
[ترجمه ترگمان]مدارک شناسایی توسط کشیش دانشگاه داده شد که می گفت او بیش از آن ناراحت است که درباره مرگ صحبت کند
[ترجمه گوگل]شواهدی از شناسایی توسط سرپرست کالج داده شد که گفته بود او بیش از حد ناراحت است که در مورد مرگ صحبت کند
9. In 1307 he became chaplain to Bishop Wouldham of Rochester.
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۳۰۷، به اسقف Wouldham راچستر تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در سال 1307 وی به اهریمن بیدم روچستر تبدیل شد
10. The Chaplain processed to a lectern.
[ترجمه ترگمان]لرد عزریل به یک تریبون تبدیل شد
[ترجمه گوگل]کلیسای کاتولیک به لستر تبدیل شده است
11. A few days later, the chaplain wrote: The whole region seems literally filled with soldiery.
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد، کشیش نوشت: به نظر می رسد که کل منطقه پر از سربازان است
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، کلیسای کاتولیک نوشت: کل منطقه به نظر می رسد به معنای واقعی کلمه با سربازان پر شده است
12. On that particular Sunday my chaplain wouldn't shut up and I was getting hungry.
[ترجمه ترگمان]در آن روز یکشنبه کشیش من خفه نمی شد و من هم گرسنه می شدم
[ترجمه گوگل]در آن روز خاص، سرپرست من نمی توانست خاموش شود و من گرسنه شدم
13. The assistant chaplain at Long Lartin, in her 40's, has decided not to press charges.
[ترجمه ترگمان]معاون کشیش at در سن ۴۰ سالگی تصمیم گرفته است که اتهامات را فشار ندهد
[ترجمه گوگل]سرپرست معاون در لانگ لارتین، در 40 سالگی، تصمیم گرفته است که اتهامات را مطرح نکرده باشد
14. The physiotherapist, dietitian or hospital chaplain should explain and discuss their contributions to the total care of the patient.
[ترجمه ترگمان]The، متخصص رژیم غذایی و یا کشیش بیمارستان باید در مورد سهم خود در درمان کلی بیمار توضیح دهند و در مورد آن ها بحث و تبادل نظر کنند
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپیست، متخصص تغذیه و یا سرپرست بیمارستان باید در مورد مشارکت آنها در مراقبت از کل بیمار توضیح دهد