1. He can descry a way of overcoming the difficulty.
[ترجمه ترگمان]او می تواند راهی برای غلبه بر مشکل پیدا کند
[ترجمه گوگل]او می تواند راهی برای غلبه بر مشکل پیدا کند
2. I descry a sail on the horizon.
[ترجمه ترگمان]من بادبان را در افق می بینم
[ترجمه گوگل]من قایقرانی را روی افق قرار می دهم
3. He descried an island far away on the horizon.
[ترجمه ترگمان]چشمش به جزیره ای افتاد که دور از افق بود
[ترجمه گوگل]او یک جزیره را به دور افق بیرون کرد
4. The lookout descried land.
[ترجمه ترگمان]چشمش به خشکی افتاد
[ترجمه گوگل]ناظر سرزمین
5. In this beautiful sunset photo, I seem to descry the wings of the angel.
[ترجمه ترگمان]در این عکس غروب زیبا، به نظر می رسد که من بال های فرشته را می بینم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که در این عکس غروب خورشید، بال های فرشته را بخواند
6. When I think of you I descry in my mind a vast mountain in the distance melting away to the horizon.
[ترجمه ترگمان]وقتی به شما فکر می کنم، در ذهنم یک کوه عظیم می بینم که دور از دور تا افق محو می شود
[ترجمه گوگل]وقتی که من از شما فکر می کنم، در ذهنم یک کوه گسترده ای را در فاصله ای که دور تا افق می سوزد، می خوانم
7. We descry the intermediary function with fashion culture of beauty program by the analysis of it. Furthermore, we also detect cultural capital carries greatly power of domination in the field.
[ترجمه ترگمان]ما تابع واسطه را با فرهنگ مد از برنامه زیبایی از طریق تجزیه و تحلیل آن می بینیم علاوه بر این، ما همچنین متوجه می شویم که سرمایه فرهنگی قدرت تسلط زیادی در این زمینه دارد
[ترجمه گوگل]با تجزیه و تحلیل آن، کارکرد واسطه را با فرهنگ مدیتیشن برنامه زیبایی تقدیم می کنیم علاوه بر این، ما همچنین کشف سرمایه فرهنگی را به شدت قدرت سلطه در زمینه
8. And the house of Joseph sent to descry Bethel. (Now the name of the city before was Luz.
[ترجمه ترگمان]و خانه جوزف به دیدن Bethel فرستاده شد (اکنون نام شهر به نام \"لوز\" خوانده شده است
[ترجمه گوگل]و خانه یوسف برای بیهل فرستاد (اکنون نام شهر پیش از آن لوز بود
9. If you descry that some stars suddenly turned bright.
[ترجمه ترگمان]اگر ببینید که بعضی از ستاره ها ناگهان روشن شدند
[ترجمه گوگل]اگر بخواهید که برخی ستاره ها به طور ناگهانی روشن شوند
10. And the house of Joseph sent to descry Bethel.
[ترجمه ترگمان]و خانه جوزف به دیدن Bethel فرستاده شد
[ترجمه گوگل]و خانه یوسف برای بیهل فرستاد
11. Laodu you're modest, you won't descry such rudimental thing?
[ترجمه ترگمان]پس از اینکه حجب و حیا را،، شما را از چنین چیزی آگاه نخواهید کرد؟
[ترجمه گوگل]لاودو شما عادت دارید، این چیزی روانآمیز نیست؟
12. However, on some Ming Qing rigid swords, it's hard to descry it's forged by inserted steel by eyes. Is it possible to be judge this type of steel blade is forged by wrapped steel burning blade method?
[ترجمه ترگمان]با این حال، در برخی از swords Qing Qing، دیده می شود که این فلز با استفاده از فولاد وارد شده توسط فولاد ساخته شده است آیا این امکان وجود دارد که این نوع از تیغه فولادی توسط روش تیغه سوزاندن فولادی پیچیده ساخته شود؟
[ترجمه گوگل]با این حال، در برخی از شمشیرهای سختگیران مینگ چینگ، سخت است که آن را توسط فولاد وارد شده توسط چشمها جعل کنید آیا می توان قضاوت کرد که این نوع تیغه های فولادی با استفاده از روش تیغه های فولادی پیچیده ساخته شده است؟
13. About his life experiences, we briefly stress his main experiences in the fields of literature, politics, leagues, writing and editing, to descry the occurring cause of his poetics.
[ترجمه ترگمان]در مورد تجربیات زندگی او، ما به طور خلاصه تجربیات اصلی خود را در زمینه های ادبیات، سیاست، لیگ های، نویسندگی و ویرایش، برای مشاهده علت وقوع این نظم، تاکید می کنیم
[ترجمه گوگل]در مورد تجارب زندگی ما، ما خلاصه تجربیات اصلی خود را در زمینه ادبیات، سیاست، لیگ ها، نوشتن و ویرایش، به منظور تشریح علت در حال وقوع شاعرانه خود متمرکز می کنیم
14. Learn to foster an ardent imagination; so shall you descry beauty which others passed unheeded---George Norman Douglas, British writer.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که قوه تخیل پرشور را پرورش دهید؛ بنابراین زیبایی و زیبایی را که دیگران نادیده می گرفتند - - - جورج نورمن داگلاس، نویسنده انگلیسی
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید برای تخیل خیره کننده بنابراین شما باید زیبایی را که دیگران از آن غافل شده اند، بخوانید --- جورج نورمن داگلاس، نویسنده بریتانیایی