پا به سن (بخصوصی) گذاشتن
knock on
پا به سن (بخصوصی) گذاشتن
انگلیسی به فارسی
دست کشیدن
انگلیسی به انگلیسی
• if something has a knock-on effect, it causes a series of events to happen, one after another.
جملات نمونه
1. Knock on the door before you enter.
[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه وارد بشی در رو بزن
[ترجمه گوگل]پیش از وارد شدن به درب بروید
[ترجمه گوگل]پیش از وارد شدن به درب بروید
2. She got a nasty knock on the head when she fell.
[ترجمه ترگمان]وقتی افتاد سرش ضربه بدی خورد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او سقوط کرد، ضربه ای تند و زننده روی سرش گرفت
[ترجمه گوگل]هنگامی که او سقوط کرد، ضربه ای تند و زننده روی سرش گرفت
3. You've had a nasty knock on the head.
[ترجمه ترگمان]ضربه بدی به سرت خورده
[ترجمه گوگل]شما ضربه ای تند و زننده روی سر داشتید
[ترجمه گوگل]شما ضربه ای تند و زننده روی سر داشتید
4. Let's knock on for another half an hour.
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت دیگر در بزنیم
[ترجمه گوگل]بیایید نیم ساعت دیگر بچرخیم
[ترجمه گوگل]بیایید نیم ساعت دیگر بچرخیم
5. She lifted her hand to knock on the door once again.
[ترجمه ترگمان]دستش را بلند کرد تا یک بار دیگر در را بزند
[ترجمه گوگل]او دست خود را برداشت تا یکبار دیگر در درب بچرخد
[ترجمه گوگل]او دست خود را برداشت تا یکبار دیگر در درب بچرخد
6. Just at that moment there was a knock on the door.
[ترجمه ترگمان]درست در همان لحظه ضربه ای به در نواخته شد
[ترجمه گوگل]فقط در آن لحظه یک ضربه زدن به درب وجود داشت
[ترجمه گوگل]فقط در آن لحظه یک ضربه زدن به درب وجود داشت
7. It's the interest payments that knock on the price of a house over the years.
[ترجمه ترگمان]این همان پرداخت های بهره ای است که در طول سالیان به قیمت یک خانه در می زنند
[ترجمه گوگل]این هزینه های بهره است که در طول یک سال به قیمت یک خانه می افتد
[ترجمه گوگل]این هزینه های بهره است که در طول یک سال به قیمت یک خانه می افتد
8. He went up the garden path to knock on the door.
[ترجمه ترگمان]به طرف باغ رفت تا در را بزند
[ترجمه گوگل]او به مسیر باغ رفت تا درب را بگیرد
[ترجمه گوگل]او به مسیر باغ رفت تا درب را بگیرد
9. Please knock on the door.
[ترجمه ترگمان] لطفا در رو بزن
[ترجمه گوگل]لطفا درب را بکشید
[ترجمه گوگل]لطفا درب را بکشید
10. Knock on the door and see if they're home.
[ترجمه ترگمان]در را بزن و ببین که آیا در خانه هستند یا نه
[ترجمه گوگل]در درب بکشید و ببینید که آیا آنها در خانه هستند
[ترجمه گوگل]در درب بکشید و ببینید که آیا آنها در خانه هستند
11. There was an insistent knock on my door.
[ترجمه ترگمان] یه ضربه به در خونه من زده شد
[ترجمه گوگل]یک ضربه محکم در درب من وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک ضربه محکم در درب من وجود داشت
12. He got a nasty knock on the head.
[ترجمه ترگمان]ضربه بدی به سرش زد
[ترجمه گوگل]او یک ضربه تند و زننده بر روی سر داشت
[ترجمه گوگل]او یک ضربه تند و زننده بر روی سر داشت
13. There was a knock on the door in the early hours of the morning.
[ترجمه ترگمان]در ساعات اولیه صبح ضربه ای به در نواخته شد
[ترجمه گوگل]در ساعات اولیه صبح در درب ضربه زده شد
[ترجمه گوگل]در ساعات اولیه صبح در درب ضربه زده شد
14. There was a knock on / at the door.
[ترجمه ترگمان]ضربه ای به در نواخته شد
[ترجمه گوگل]ضربه در / در درب وجود دارد
[ترجمه گوگل]ضربه در / در درب وجود دارد
پیشنهاد کاربران
کوبیدن ضربه زدن
ثانویه، جانبی مانند، تأثیر ثانویه یا تأثیر جانبی ( Knock - on effect )
knock - on /adj به معنی دلیل بوجود آمدن غیر مستقیم یک رخداد مثلا:knock - on effect به معنی تاثیر غیرمستقیم
knock - on benefits/consequences: مزایا/پیامد غیر مستقیم
knock - on benefits/consequences: مزایا/پیامد غیر مستقیم
بعدی ( خصوصا وقتی با effects میاد میشه تاثیرات بعدی یا دمینو وار )
کوبنده
ضربه زدن و انداختن زمین
کلمات دیگر: