1. I can even manage to imagine her charily pasting stamp and mood of content and expectation.
[ترجمه ترگمان]حتی می توانم تصورش را هم بکنم که مهر و احساسات و انتظارات او را به هم می چسباند
[ترجمه گوگل]حتی می توانم تصور کنم مهر مهر و موم و خلق و خوی محتوا و انتظارات
2. Charily they knew at what time the train passed their homes and they made it their business to stand along the railway, wave to complete strangers and cheer them up as they rushed towards Penang.
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانستند که قطار در چه زمانی از خانه های خود عبور می کند و آن ها کار خود را انجام داده اند تا در امتداد راه آهن بایستند، برای تکمیل غریبه ها دست تکان دهند و با عجله به سوی Penang حرکت کنند
[ترجمه گوگل]چارلی می دانستند چه زمانی قطار خانه هایشان را می گذراند و کار خود را برای ایستادن در کنار راه آهن انجام دادند، موج را برای تکمیل غریبه ها و تشویق آنها تا زمانی که به پنانگ حمله کردند
3. Second, the suggestions to the legal system of anti-takeover are to establish reasonable legal framework of anti-takeover and charily the legal principles of anti-takeover regulations.
[ترجمه ترگمان]دوم، پیشنهادها به سیستم قانونی برای تصاحب قانونی، ایجاد چارچوب قانونی منطقی برای تصاحب و نقض اصول حقوقی مقررات ضد تصاحب است
[ترجمه گوگل]دوم، پیشنهادات به سیستم حقوقی ضد تحریم، ایجاد چارچوب قانونی مناسب برای جلوگیری از تسویه و مقابله با اصول قانونی مقررات ضد خرید است
4. Now they stretched themselves out on their elbows and began to puff, charily, and with slender confidence.
[ترجمه ترگمان]اکنون خود را روی آرنج هایش دراز کردند و با اطمینان و بااعتماد به نفس شروع به پک زدن کردند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آنها خود را در آرنج خود کشیدند و شروع به پف کردن، چرلی و با اعتماد به نفس بلند و باریک کردند
5. But peace of mind - that is His final guerdon of approval, the fondest insignia of His love, He bestows it charily.
[ترجمه ترگمان]اما آرامش ذهن - یعنی پاداش نهایی عشق او، نشانه ای از عشق او، و آن را charily می کند
[ترجمه گوگل]اما صلح و آرامش - این نزاع نهایی خود را از تصویب، fondest علامت از عشق او، او به ارمغان می آورد charily
6. Talent and beauty He gives to many. Wealth is commonplace, fame not rare. But peace of mind—that is His final guerdon of approval, the fondest sign of His love. He bestows it charily.
[ترجمه ترگمان]استعداد و زیبایی به خیلی ها می دهد ثروت مبتذل است، شهرت نادر نیست اما آرامش ذهن - که آخرین پاداش عشق اوست، نشانه محبوب عشق اوست او آن را charily می کند
[ترجمه گوگل]استعداد و زیبایی او را به بسیاری می دهد ثروت معمول است، شهرت نادر نیست اما آرامش ذهن - این نزاع نهایی خود را از تصویب، نشاط پررنگ از عشق او او آن را به خوبی می دهد