1. There was devastation on every side.
[ترجمه ترگمان]در هر طرف ویرانی وجود داشت
[ترجمه گوگل]در هر طرف ویرانی وجود داشت
2. The hurricane passed, leaving a trail of devastation in its wake.
[ترجمه ترگمان]طوفان رد شد و ردی از خرابی در آن باقی گذاشت
[ترجمه گوگل]طوفان گذشت، و در پی پیوستن به دنبال ویرانی بود
3. He surveyed the scene of utter devastation beneath him.
[ترجمه ترگمان]با دقت به صحنه ای که زیر پای او بود، نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او صحنه ویرانی کامل در زیر او را مورد بررسی قرار داد
4. The tornado left a trail of devastation in its wake.
[ترجمه ترگمان]گردباد ردی از ویرانی را در پی آن باقی گذاشت
[ترجمه گوگل]گردباد به دنبال پیروانی از ویرانی است
5. She returned home to find a scene of devastation.
[ترجمه ترگمان]او به خانه بازگشت تا یک صحنه ویرانی پیدا کند
[ترجمه گوگل]او برای پیدا کردن صحنه تخریب به خانه برگشت
6. The cost of the devastation could run to £million.
[ترجمه ترگمان]هزینه تخریب می تواند به میلیون پوند برسد
[ترجمه گوگل]هزینه خرابکاری می تواند به £ 2،000 برسد
7. He left in 198 horrified by the devastation that warfare and famine had visited on his homeland.
[ترجمه ترگمان]او در ۱۹۸ مورد از ویرانی ناشی از جنگ و قحطی در سرزمین خود به وحشت افتاد
[ترجمه گوگل]او در سال 1983 با ویرانی هایی که جنگ و قحطی را در سرزمین خویش گذرانده اند، وحشت زده شده است
8. A conventional war would still cause unacceptable devastation.
[ترجمه ترگمان]یک جنگ معمولی همچنان باعث نابودی غیرقابل قبول خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک جنگ متعارف هنوز باعث تخریب غیر قابل قبول می شود
9. The President visited the area to see the devastation at first hand.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور برای دیدن ویرانی در ابتدا از منطقه بازدید کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور از منطقه دیدن کرد تا از دست زدن به تخریب جلوگیری کند
10. The hurricane caused widespread devastation.
[ترجمه ترگمان]طوفان باعث ویرانی گسترده شد
[ترجمه گوگل]طوفان باعث ویرانی گسترده شد
11. It's a scene of complete devastation.
[ترجمه ترگمان]صحنه ویرانی کامل است
[ترجمه گوگل]این صحنه ویرانی کامل است
12. The typhoon left a trail of devastation.
[ترجمه ترگمان]The ردی از ویرانی برجای گذاشت
[ترجمه گوگل]طوفان دنباله ای از ویرانی است
13. The storm left behind it a trail of devastation.
[ترجمه ترگمان]طوفان در پشت آن ردی از ویرانی برجای گذاشت
[ترجمه گوگل]طوفان پس از آن یک دنباله دار ویرانگر است
14. A huge bomb blast brought chaos and devastation to the centre of Belfast yesterday.
[ترجمه ترگمان]انفجار یک بمب بزرگ باعث ایجاد آشوب و ویرانی در مرکز بلفاست در روز گذشته شد
[ترجمه گوگل]یک انفجار بزرگ بمب دیروز موجب هرج و مرج و ویرانی در مرکز بلفاست شد
15. We surveyed the devastation wrought by the fire.
[ترجمه ترگمان]ما the را که از آتش ساخته شده بود با دقت بررسی کردیم
[ترجمه گوگل]ما از تخریب ناشی از آتش سوزی خبر دادیم