کلمه جو
صفحه اصلی

anathema


معنی : لعنت و تکفیر، هر چیزی که مورد لعن واقع شود
معانی دیگر : منفور، مورد طعن و لعن، لعنت شده، ملعون، دوزخی، مرتدشناخته شده از طرف روحانیون

انگلیسی به فارسی

هرچیزی که مورد لعن واقع شود، لعنت و تکفیر، مرتدشناخته‌شده از طرف روحانیون، مرتد


anathema، لعنت و تکفیر، هر چیزی که مورد لعن واقع شود، مرتد شناخته شده از طرف روحانیون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: something or someone despised or cursed.
مترادف: abomination, untouchable
مشابه: antipathy, b�te noire, outcast

- She is an animal rights activist, and experimenting on animals is anathema to her.
[ترجمه قباد ق] او یک فعال حقوق حیوانات است، و آزمایش بر روی حیوانات برای او نفرت انگیز هست
[ترجمه ترگمان] او یک فعال حقوق حیوانات است و آزمایش بر روی حیوانات لعن شده
[ترجمه گوگل] او یک فعال حقوق حیوانات است، و آزمایشی در مورد حیوانات، آناتهما است

(2) تعریف: a formal curse by ecclesiastic authority involving excommunication.
مترادف: censure, denunciation, malediction
مشابه: condemnation, curse, damnation, fulmination, imprecation, proscription

(3) تعریف: a person or thing condemned or damned.
مترادف: abomination, untouchable
مشابه: excommunicate, leper, outcast

• ban, excommunication; despised person or thing
if something is anathema to you, you disapprove of it very strongly.

مترادف و متضاد

لعنت و تکفیر (اسم)
anathema

هر چیزی که مورد لعن واقع شود (اسم)
anathema

something hated


Synonyms: abomination, bane, bugbear, detestation, enemy, hate, pariah


Antonyms: love


denouncement


Synonyms: ban, censure, commination, condemnation, curse, damnation, denunciation, excommunication, execration, imprecation, malediction, proscription, reprehension, reprobation, reproof, taboo


جملات نمونه

1. for some conservatives government intervention in private matters was anathema
از نظر برخی محافظه کاران دخالت دولت در امور فردی منفور تلقی می شد.

2. Credit controls are anathema to the government.
[ترجمه ترگمان]کنترل های اعتباری به دولت لعن شده
[ترجمه گوگل]کنترل های اعتباری آناتمه به دولت است

3. They launched a fresh anathema against him.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک لعن و نفرین تازه از او به راه انداختند
[ترجمه گوگل]آنها علیه او علیه قتل عام تازه وارد شدند

4. His political views were anathema to me.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های سیاسی او به من لعن شده بود
[ترجمه گوگل]دیدگاه های سیاسی او به من مربوط بود

5. Her views are anathema to me.
[ترجمه ترگمان]عقاید او به من لعن و نفرین شده است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های او به من مربوط است

6. Racial prejudice is anathema to me.
[ترجمه ترگمان]نژاد Racial از نظر من anathema
[ترجمه گوگل]تعصب نژادی برای من عجیب است

7. Those terrible ideas are anathema to me.
[ترجمه ترگمان]این افکار وحشتناک مرا لعن و نفرین می کنند
[ترجمه گوگل]این ایده های وحشتناک به من مربوط است

8. The prospect of indefinite leave was anathema.
[ترجمه ترگمان]این تنها امید رفتن نامحدود بود
[ترجمه گوگل]چشم انداز بازنشستگی نامعلوم آناتمام بود

9. One proposal by itself was anathema; the two together were poison.
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد از طرف خودش یک پیشنهاد مذهبی بود، هر دو با هم سم بودند
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد به خودی خود، Anathema بود؛ این دو با هم سمی بودند

10. Violence was anathema to them.
[ترجمه ترگمان]خشونت به آن ها لعن شده بود
[ترجمه گوگل]خشونت علیه آنها بود

11. They were anathema to all of us.
[ترجمه ترگمان]آن ها از همه ما نفرت داشتند
[ترجمه گوگل]آنها از همه ما عصبانی بودند

12. However, such regulatory mechanisms have always been anathema to the newspaper industry.
[ترجمه ترگمان]با این حال، چنین سازوکارهای نظارتی همواره به صنعت روزنامه لعن شده بودند
[ترجمه گوگل]با این حال، چنین سازوکارهای نظارتی همواره در صنعت روزنامه به کار رفته است

13. The word profit is anathema to traditional governments, of course.
[ترجمه ترگمان]البته کلمه سود به دولت های سنتی لعن شده
[ترجمه گوگل]البته، واژه ی سود به دولت های سنتی مربوط می شود

14. Cutting back on any government service is still anathema to liberals.
[ترجمه ترگمان]بازگشت به خدمات دولتی همچنان از لیبرال ها متنفر است
[ترجمه گوگل]بر خلاف هر نوع خدمات دولتی، هنوز به لیبرال ها برمی گردد

15. In any case, the mere word was anathema to her, she thought fiercely.
[ترجمه ترگمان]اسکارلت با خشم به خود گفت: در هر صورت، این کلمه فقط برای او مسلم بود
[ترجمه گوگل]به هر حال، به سختی فکر کرد

For some conservatives government intervention in private matters was anathema.

از نظر برخی محافظه‌کاران دخالت دولت در امور فردی منفور تلقی می‌شد.


پیشنهاد کاربران

منفور

مایه تنفر، مورد لعن و نفرین

لعن

با توجه به دیکشنری آکسفورد: این کلمه اسم است به معنای یک ایده یا چیزی که شما ازش تنفر دارید به دلیل آنکه با اعتقادات شما در تضاد است.

چیز کاملا متضاد با عقاید شخص


کلمات دیگر: