کلمه جو
صفحه اصلی

dove


معنی : فاخته، قمری
معانی دیگر : کبوتر (به ویژه به عنوان نشان صلح)، کفتر، (مجازی) هواخواه صلح و تشنج زدایی، آشتی گرای (در مقابل: جنگ گرای: hawk)، (آدم) آرام و دوست داشتنی، (عامیانه) حیوونکی، عزیزم، (کبوتر کوچک) فاخته، زمان گذشته ی فعل: dive

انگلیسی به فارسی

(پرنده) فاخته، (پرنده) قمری


زمان گذشته ساده فعل Dive


کبوتر، قمری، فاخته


انگلیسی به انگلیسی

• bird of the pigeon family (often used as a symbol for peace)
a dove is a type of pigeon which is usually white. doves are often used as a symbol of peace.
in politics, a dove is someone who supports the use of liberal policies or peaceful methods to solve difficult situations.
dove is a past tense of dive; used in american english.

Past Participle: dived


مترادف و متضاد

فاخته (اسم)
cuckoo, dove, ringdove

قمری (اسم)
dove, ringdove

جملات نمونه

1. a dove is a kind of bird
کبوتر یک نوع پرنده است.

2. the dove is a symbol of peace
کبوتر نماد صلح است.

3. the dove is the traditional symbol of peace
کبوتر نماد سنتی صلح است.

4. a ringed dove
کبوتر طوقی

5. venus appeared in the likeness of a dove
ونوس به شکل کبوتر ظاهر شد.

6. when it comes to foreign policy, he too is a dove
از نظر سیاست خارجی او هم جزو صلح گرایان است.

7. He who makes himself a dove is eaten by the hawk.
[ترجمه ترگمان]او که خود را یک فاخته می سازد توسط قوش خورده می شود
[ترجمه گوگل]کسی که خود را کبو می کند، توسط هویک خورده می شود

8. She dove straight into the pool.
[ترجمه ترگمان]یک راست به درون استخر شیرجه زد
[ترجمه گوگل]او مستقیما به استخر می برد

9. The dove is an emblem of peace.
[ترجمه ترگمان]فاخته نماد صلح است
[ترجمه گوگل]کبوتر نماد صلح است

10. The submarine dove quickly as the destroyer searched for it.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ناوشکن به دنبال آن گشت، فاخته دریایی به سرعت فرود آمد
[ترجمه گوگل]زیردریایی به سرعت به عنوان ناوشکن جستجو کرد

11. The dove is symbolic of peace.
[ترجمه Elahe Ahmadi❤] کبوتر نشانه ی صلح و دوستی است
[ترجمه ترگمان]فاخته نماد صلح است
[ترجمه گوگل]کبوتر نماد صلح است

12. The book cover had a picture of a dove superimposed on a battle scene.
[ترجمه ترگمان]جلد کتاب تصویری از یک فاخته در صحنه جنگ داشت
[ترجمه گوگل]پوشش کتاب تصویری از یک کبوتر بر روی صحنه نبرد داشت

13. The boxer dove in the fifth.
[ترجمه ترگمان]کبوتر با مشت زن پنجم
[ترجمه گوگل]شکارچی بوکس در پنجم

14. She watched the dove soar above the chestnut trees.
[ترجمه ترگمان]به پرنده نگاه می کرد که بر فراز درختان شاه بلوط اوج گرفته بود
[ترجمه گوگل]او را تماشا کرد کبوتر بلندتر از درختان شاه بلوط است

15. He dove straight into the new book and read all night.
[ترجمه ترگمان]یک راست به سوی کتاب جدید رفت و تمام شب را خواند
[ترجمه گوگل]او مستقیما به کتاب جدید رفته و تمام شب را بخواند

16. She laughed as she watched the dove soar above the chestnut trees, which were already showing the first flecks of green.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پرنده را در بالای درختان شاه بلوط بالای درختان شاه بلوط بالا می برد، خندید و در همان حال اولین لکه های سبز را نشان داد
[ترجمه گوگل]او به دنبال تماشای خروس افتادن در بالای درختان شاه بلوط، که در حال حاضر نشان می دهد اولین گل از سبز خندید

The dove is the traditional symbol of peace.

کبوتر نماد سنتی صلح است.


When it comes to foreign policy, he too is a dove.

از نظر سیاست خارجی او هم جزو صلح‌گرایان است.


come my dove, don't be afraid!

عزیزم بیا، نترس!


پیشنهاد کاربران

a person who advocates peaceful or conciliatory policies, especially in foreign affairs

a politician or official who does not believe in using force or firm action when dealing with problems

فرد صلح طلب
فردصلح جو با سیاست های مسالمت آمیز
طرفدار صلح - آنکه خواهان آشتی، صلح و سازش است .




2.

( in Christian art and poetry )
the Holy Spirit
( as represented in John 1:32 )


کبوتر

Dove is symbol of freedom

قمری ، کبوتر


کلمات دیگر: