کلمه جو
صفحه اصلی

chariness


معنی : ملاحظه
معانی دیگر : احتیاط، امساک (رجوع شود به: chary)، احتیاط کاری

انگلیسی به فارسی

احتیاط، امساک (رجوع شود به: chary)


تمیز کردن، ملاحظه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: frugality or miserliness.

- His chariness with his hospitality won him few friends.
[ترجمه ترگمان] رفتار hospitality با میهمان نوازی او کم تر از چند نفر از دوستان او بود
[ترجمه گوگل] خوشبختی او با مهمان نوازی او چند نفر از دوستانش را به دست آورد

(2) تعریف: the quality of being prudent or watchful.

• wariness, cautiousness

مترادف و متضاد

ملاحظه (اسم)
remark, consideration, regard, reservation, caution, prudence, observation, chariness, tact


کلمات دیگر: