کلمه جو
صفحه اصلی

belabor


معنی : شلاق زدن، سخت زدن، زخم زبان زدن، امدن و رفتن، با دقت روی چیزی کار کردن
معانی دیگر : (با چوب یا مشت یا شلاق) زدن، (با حرف و انتقاد) مورد حمله قرار دادن، بیش از حد لازم توضیح دادن، به اطناب گفتن، به درازا کشاندن (املای این واژه در انگلیس: belabour)

انگلیسی به فارسی

آمدن و رفتن، بادقت روی چیزی کار کردن، شلاق زدن، (مجازاً) زخم زبان زدن، سخت زدن


دلربا، زخم زبان زدن، امدن و رفتن، سخت زدن، شلاق زدن، با دقت روی چیزی کار کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: belabors, belaboring, belabored
(1) تعریف: to continue excessive efforts on or excessive discussion of.
مترادف: dwell on, hammer at, labor
مشابه: exhaust, trouble over

- Don't belabor the point!
[ترجمه ترگمان] به این نکته اشاره نکن!
[ترجمه گوگل] نقطه را تحمل نکن

(2) تعریف: to attack verbally or with blows.
مترادف: baste, cudgel, lambaste
مشابه: abuse, batter, beat, beset, besiege, buffet, drub, hammer, pelt, pitch into, pound, pummel, thrash

• criticize, ridicule; excessively elaborate on a topic; beat, hit (also belabour)

مترادف و متضاد

شلاق زدن (فعل)
flog, beat, belt, thong, baste, whip, thrash, whiplash, wallop, flail, belabor, belabour, leather, horse, cat, flagellate, horsewhip, scutch, welt

سخت زدن (فعل)
lash, beat, belabor, belabour, trounce

زخم زبان زدن (فعل)
pique, belabor, belabour, rebuke, lambast, lambaste, swinge, tongue-lash

امدن و رفتن (فعل)
belabor, belabour

با دقت روی چیزی کار کردن (فعل)
belabor, belabour

dwell on


Synonyms: beat a dead horse, go on about, hammer home, overwork, pound, rehash, repeat


جملات نمونه

1. don't belabor that issue
این همه در مورد آن مطلب داد سخن نده.

2. Don't belabor the point.
[ترجمه ترگمان]زیاد سخت نگیر
[ترجمه گوگل]نقطه را تحمل نکن

3. The report doesn't belabor every audit observation because these should have already been addressed during the closing meeting.
[ترجمه ترگمان]در این گزارش هر گونه مشاهده حسابرسی مورد بررسی قرار نمی گیرد زیرا این موارد باید در طول جلسه پایانی مورد بررسی قرار گیرند
[ترجمه گوگل]این گزارش هر مشاهدات ممیزی را تحمل نمی کند، زیرا در جلسه پایانی باید پیش از این مورد توجه قرار گرفته باشد

4. We need not belabor the point that the sexual relevances of these three individuals will not coincide.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست به این نکته اشاره کنیم که رابطه جنسی این سه فرد با هم منطبق نیستند
[ترجمه گوگل]ما نیازی به این نکته نداریم که ربط جنسیت این سه نفر با یکدیگر همخوانی ندارد

5. We shall not belabor the issues here except to note that the basic point of difference lies in the view regarding the meaning-of probability measures.
[ترجمه ترگمان]ما در اینجا به جز اینکه توجه کنیم که نقطه اصلی تفاوت در دیدگاه معیارهای احتمال وجود دارد
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم مسائل را حل کنیم، مگر اینکه توجه داشته باشیم که نقطه اصلی تفاوت در دیدگاه معنی اقدامات احتمالی نیست

6. We would not belabor this point but only wish each to ponder it.
[ترجمه ترگمان]ما در این مورد دست نخواهیم زد، اما تنها آرزویش این است که هر کدام از این موضوع فکر کنند
[ترجمه گوگل]ما این نکته را نادیده نمی گیریم، بلکه فقط آرزو می کنیم که هر کس آن را درک کند

7. Not to belabor the safety point, but the Chinese are really ignorant about HIV/AIDS.
[ترجمه ترگمان]نه برای حفظ نقطه ایمنی، بلکه چینی ها در مورد اچ آی وی \/ ایدز بی اطلاع هستند
[ترجمه گوگل]نکته ایمنی را نادیده نگیرید، اما چینی ها واقعا درباره HIV / AIDS بی توجه هستند

8. I won't belabor you with all the benefits of going out of your mind, they're thoroughly covered elsewhere.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم شما را با تمام the که از ذهن شما بیرون امدم بیرون بکشم، آن ها به طور کامل جاه ای دیگر را پوشش داده اند
[ترجمه گوگل]من شما را با تمام مزایای خروج از ذهن شما تحمل نخواهم کرد، آنها در جای دیگر کاملا پوشیده شده اند

9. We won't belabor the theory and background.
[ترجمه ترگمان]ما تئوری و پیش زمینه را نادیده نمی گیریم
[ترجمه گوگل]ما تئوری و زمینه را تحمل نخواهیم کرد

10. Don't worry, we won't belabor this topic.
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، ما این موضوع را شکست نخواهیم داد
[ترجمه گوگل]نگران نباشید، ما این موضوع را تحمل نخواهیم کرد

11. He seems to be looking for a man of straw to belabor.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد دنبال مردی پر کاه است که برود
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد به دنبال یک مرد از نی به belabor

12. Or should I pray for courage to carry on through the difficulties that belabor them?
[ترجمه ترگمان]یا باید برای شهامت بخشیدن به مشکلاتی که آن ها را آزار می دهد، دعا کنم؟
[ترجمه گوگل]یا باید برای شجاعت دعا کنم تا از طریق مشکلاتی که آنها را تحمل می کنند را ادامه دهم؟

13. I know you all are quite familiar with the Safe Harbor Statement, so I won't belabor this slide.
[ترجمه ترگمان]می دانم که همه شما با بیانیه بندرگاه ایمن آشنا هستید، بنابراین من این اسلاید را تکرار نخواهم کرد
[ترجمه گوگل]من می دانم که همه شما با اعلامیه Safe Harbor آشنا هستید، بنابراین نمی توانم این اسلاید را تحمل کنم

14. I also want to make a simple point — not to belabor this analogy, but when you want to go forward, what do you put the car in? "D".
[ترجمه ترگمان]همچنین می خواهم یک نکته ساده را ایجاد کنم - نه اینکه این قیاس را تکرار کنم، اما زمانی که می خواهید به جلو بروید، چه چیزی خودرو را در آن قرار می دهید؟ د
[ترجمه گوگل]من همچنین می خواهم یک نکته ساده را ارائه دهم - این تحسین را تحمل نکنم، اما وقتی می خواهید پیش بروید، ماشین را به چه چیزی می دهید؟ 'D'

He belabored the donkey mercilessly.

با بی‌رحمی الاغ را زد.


They belabored us with insults.

ما را مورد توهین قرار دادند./ آن‌ها به ما توهین کردند.


Don't belabor that issue.

این‌همه درمورد آن مطلب داد سخن نده.



کلمات دیگر: