کلمه جو
صفحه اصلی

chameleon


معنی : سوسمار کوچک، حرباء، ادم متلون المزاج و دمدمی
معانی دیگر : آدم دمدمی، متلون المزاج، چند رنگ، (جانور شناسی) حربا (تیره ی chamaeleontidae - مارمولک های دم دراز و درخت پیما که می توانند رنگ بدن خود را تغییر داده و با محیط جور کنند)، هر نوع مارمولکی که رنگ پوستش متغیر باشد

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) حربا ، سوسمار کوچک، آدم متلون المزاج ودمدمی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a variety of lizards capable of changing skin color to blend with the environment.

- She changed her opinions the way a chameleon changes the color of its skin.
[ترجمه ترگمان] او نظر خود را طوری تغییر داد که chameleon رنگ پوستش را تغییر می دهد
[ترجمه گوگل] او نظرات خود را عوض کرد و تغییر رنگ پوست را تغییر داد

• lizard with the ability to change the color of its skin
a chameleon is a lizard whose skin changes colour to match its surroundings.

مترادف و متضاد

سوسمار کوچک (اسم)
chameleon

حرباء (اسم)
chameleon

ادم متلون المزاج و دمدمی (اسم)
chameleon

جملات نمونه

1. The chameleon survives by blending in with its background.
[ترجمه Mortezalambo] آفتاب پرست با مخلوط کردن ( رنگها ) روی پس زمینه ( منظور پوست خود ) زنده می ماند.
[ترجمه ترگمان]The با مخلوط کردن در پس زمینه خود از بین می رود
[ترجمه گوگل]هالئلیون با ترکیب با پس زمینه آن، زنده ماند

2. The chameleon can take on the colours of its background.
[ترجمه ترگمان]آفتاب پرست یمن می تواند رنگ های پس زمینه خود را به دست آورد
[ترجمه گوگل]هالئلیون می تواند رنگ پس زمینه خود را داشته باشد

3. Like a chameleon, he could merge unobtrusively into the background.
[ترجمه ترگمان]او مثل یک مارمولک بود که او را به طور مخفیانه در پس زمینه به هم وصل می کرد
[ترجمه گوگل]مانند یک کلاه فرنگی، او می تواند بدون توجه به پس زمینه ادغام شود

4. The chameleon changes colour to match its surroundings.
[ترجمه ترگمان]The تغییر رنگ می دهد تا با محیط اطرافش هماهنگ شود
[ترجمه گوگل]هالئلون رنگ را تغییر می دهد تا محیط اطراف خود را مطابقت دهد

5. He has been a nimble chameleon, bending with every turn in Whitehall attitudes to education.
[ترجمه ترگمان]او یک آدم ماهر و چابک است و با هر تغییر در گرایش های Whitehall به آموزش و پرورش سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]او یک همسایگان پر سر و صدا بوده است، با هر نوبت در نگرش وایتهول به آموزش خمیدگی می کند

6. The chameleon on the mirror flipping without rest slips into some deranged state far from sanity.
[ترجمه ترگمان]The روی آینه بدون باقی مانده از سلامت عقل را در یک حالت عصبی دور انداخته بودند
[ترجمه گوگل]هالئون آینه ای که بدون نیاز به استراحت کشیده می شود، به حالت عادی ختم می شود

7. Putting a chameleon on a mirror seemed a simple enough experiment that I thought that even a writer could perform it.
[ترجمه ترگمان]به نظر من یک نمایش به اندازه کافی ساده بود که من فکر می کردم حتی یک نویسنده می تواند آن را اجرا کند
[ترجمه گوگل]قرار دادن یک آفتابگیر بر روی یک آینه به نظر می رسید یک آزمایش ساده به اندازه کافی بود که فکر کردم حتی یک نویسنده می تواند آن را انجام دهد

8. He was like a chameleon, she thought with wry admiration, able to adapt at will to any situation.
[ترجمه ترگمان]او مثل یک مارمولک بود، با تحسین و تحسین، می توانست با هر شرایطی کنار بیاید
[ترجمه گوگل]او مانند یک کلاهبردار بود، او با تحسین منتظر بود، قادر به اتخاذ تصمیم به هر شرایطی بود

9. Asking him to deliver is like expected a chameleon to stay the same colour whatever its environment.
[ترجمه ترگمان]از او خواسته می شود که از او تقاضا کند که به همان رنگ در محیط خود باقی بماند
[ترجمه گوگل]تقاضای او برای تحویل دادن همان چیزی است که انتظار میرفت که یک همسنگ باقی بماند تا هر رنگ محیطی را همان رنگ بگذارد

10. The chameleon is able to change colour to protect itself.
[ترجمه ترگمان]The قادر به تغییر رنگ برای حفاظت از خود است
[ترجمه گوگل]هالئلیون قادر به تغییر رنگ برای محافظت از خود است

11. The Congressman has a reputation as a political chameleon.
[ترجمه ترگمان]عضو کنگره به عنوان یک chameleon سیاسی مشهور است
[ترجمه گوگل]کنگره دارای شهرتی به عنوان یک همسایگان سیاسی است

12. A lime-green chameleon, stretching from fence to shrub in torpid motion, beguiled us.
[ترجمه ترگمان]یک chameleon سبز لیمویی که از حصار تا بوته به حرکت درآمده بود، ما را فریب داد
[ترجمه گوگل]آفتابگردان آهکی سبز، که از حصار به درختچه در حال حرکت تکاندهنده است، ما را تحمل کرد

13. I was a reverse chameleon, shedding my inner self while my skin remained intact.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پوستم دست نخورده باقی مانده بود، سرم را برگرداندم
[ترجمه گوگل]من یک کلم برنز معکوس بودم، در حالی که پوست من باقی مانده بود، درون خود فرو ریخت

14. Like a chameleon, it moved out of the aisle between machines, then stopped, and became utterly motionless.
[ترجمه ترگمان]مثل a از میان دو ماشین خارج شد، سپس متوقف شد و کاملا بی حرکت شد
[ترجمه گوگل]مانند یک کلاهبردار، از راهرو بین ماشین ها خارج شد، سپس متوقف شد، و کاملا بی حرکت شد

15. Chameleon, ever eager to fit in?
[ترجمه ترگمان]ایا تا به حال مشتاق این کار بود؟
[ترجمه گوگل]Chameleon، هرگز مشتاقانه جا به جا شده است؟

He is a chameleonic politician.

او سیاستمداری دمدمی مزاج است.


پیشنهاد کاربران

آفتاب پرست ( نام جانور )

آفتاب پرست

بزمجه

مرد هزار چهره

مارمولکی که میتونه خودشو با رنگای اطرافش هماهنگ کنه. یا به عبارتی میشه گفت آفتاب پرست💚🦎

. E. g
The chameleon can take on the colours of its background

آفتاب پرست
آدم حزب باد

دمدمی مزاج


کلمات دیگر: