1. Devoutness seems to have drawn the old satiric sting.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد devoutness قدیمی satiric را کشیده
[ترجمه گوگل]ظاهرا ظاهرا ظاهر ساتریک قدیمی را کشف کرده است
2. Those people who lifted up arms of sensation with dolorous hearts yearned for retaining a sentence of words from God with stretching devoutness .
[ترجمه ترگمان]کسانی که دست های خود را با شور و شوق بلند کردند و در آرزوی حفظ کلام خداوند با devoutness دراز کشیده بودند
[ترجمه گوگل]آن دسته از افرادی که احساس سوزی با دلهای دلپذیری را برانگیخته بودند، تمایل داشتند که با استفاده از قرآن کریم، سخنان خدا را حفظ کنند
3. I tell thee, dear child, open thy heart to the pain, and it will do thee more good than if thou wert full of feeling and devoutness. --Tauler.
[ترجمه ترگمان]عزیزم، من به تو می گویم، عزیزم، دل تو را به درد باز کن، و این تو را بیشتر از آن که تو احساس کنی و devoutness \"-\"
[ترجمه گوگل]به تو، عزیز عزیزم، قلب تو را به درد باز خواهم کرد، و تو را بهتر از آنچه که پر از احساس و تقدس است پر خواهد کرد - طلوع
4. These texts thus contain impressive artistic charm because of pain of the persistent, devoutness to their occupations and their desolate mood.
[ترجمه ترگمان]این متون بدین ترتیب دارای جذابیت هنری چشمگیر به خاطر درده ای مداوم، پارسایی و پارسایی و خلق و خوی desolate خود هستند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، این متون، جذابیت هنری چشمگیر را به دلیل درد ماندگار، ظلم به اشغال و خلق و خوی خسته خود دارند
5. He was deified by the senate, while all men vied with one another to give him honour, and all extolled his devoutness, his mercy, his intelligence, and his righteousness.
[ترجمه ترگمان]او از مجلس سنا ساخته شده بود، در حالی که همه مردان با یکدیگر رقابت می کردند تا او را مفتخر کنند و همه extolled و رحمت خود و بخشش و بخشش او را تبلیغ می کردند
[ترجمه گوگل]او توسط سنا تحقیر شد، در حالی که همه مردان با یکدیگر یکدیگر را محترم می شمردند تا او را به افتخار برسانند، و همه از رحمت خود، رحمت و هوش و عدالت خویش ابراز نمودند
6. In religion it must be the case that corresponding to every level of devoutness there is a form of expression that has no sense at a lower level.
[ترجمه ترگمان]در مذهب، باید موردی باشد که مطابق با هر سطحی از پارسایی، شکلی از بیان وجود دارد که هیچ حسی در سطح پایین تر ندارد
[ترجمه گوگل]در دین باید مواردی باشد که مطابق با هر سطح دینداری باشد، یک شکل بیان وجود دارد که در سطح پایین تر حساس نیست
7. The spirit of knight was the moral standard of the knight nobles during the Middle Ages including bravery, generosity, devoutness, the supreme sense of honor.
[ترجمه ترگمان]روح پهلوان در قرون وسطی، از جمله شجاعت، جوانمردی، جوانمردی، devoutness و با عقل سلیم بود
[ترجمه گوگل]روح شوالیه در طول قرون وسطی، معیار اخلاقی نجواهای شوالیه بود، از جمله شجاعت، سخاوت، دینداری، معنویت عالی
8. I tell thee, dear child, open thy heart to the pain, and it will do thee more good than if thou wert full of feeling and devoutness.
[ترجمه ترگمان]عزیزم، من به تو می گویم، عزیزم، دل تو را به درد باز کن، و این تو را بیشتر از آن که تو احساس کنی و devoutness
[ترجمه گوگل]به تو، عزیز عزیزم، قلب تو را به درد باز خواهم کرد، و تو را بهتر از آنچه که پر از احساس و تقدس است پر خواهد کرد