کلمه جو
صفحه اصلی

equivalency


معنی : تعادل، هم ارزی
معانی دیگر : equivalence تعادل

انگلیسی به فارسی

( equivalence ) تعادل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: equivalencies
• : تعریف: equivalence.
مشابه: parity

• quality of being equivalent, equality of value, equality of importance

مترادف و متضاد

تعادل (اسم)
balance, parity, par, equilibrium, equivalence, equivalency, equipoise, stasis

هم ارزی (اسم)
equivalence, equivalency

جملات نمونه

1. She did go on to get her high-school equivalency diploma.
[ترجمه ترگمان]اون رفت دیپلم دبیرستانش رو بگیره
[ترجمه گوگل]او برای گرفتن مدرک تحصیلی مدرک تحصیلی خود به مدرسه رفت

2. International students requiring determination of their degree equivalency, should contact Graduate Admissions for more detail.
[ترجمه ترگمان]دانشجویان بین المللی که نیازمند تعیین تعادل در درجه خود هستند، باید برای جزئیات بیشتر با Admissions فارغ التحصیل شوند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان بین المللی که نیاز به تعیین معیار درجه خود را دارند، باید با جزئیات تحصیلات تکمیلی تماس بگیرند

3. First, some properties of equivalency of default theories are proposed.
[ترجمه ترگمان]اول، برخی از خواص مشترک نظریه های پیش فرض پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]اولا، برخی خصوصیات معادل بودن نظریه های پیش فرض پیشنهاد می شود

4. Stent - Versus - Stent Equivalency Trials: Are Some Stents More Equal Than Others?
[ترجمه ترگمان]به گفته Stent - در مقابل Trials: آیا برخی از آن ها برابر با دیگران هستند؟
[ترجمه گوگل]استنت - در مقابل - استقلال معاینه معاینه: آیا برخی از استنت ها بیشتر برابر از دیگران است؟

5. The agreement recognizes that there is substantial equivalency of programs accredited by those signatories.
[ترجمه ترگمان]این توافق نشان می دهد که هم ارزی قابل توجهی از برنامه هایی که امضا کنندگان آن را امضا کرده اند وجود دارد
[ترجمه گوگل]این توافقنامه به رسمیت می شناسد که برنامه های معتبر آن طرفهای امضا کننده دارای اهمیت بالایی هستند

6. The method of equivalency slope circularity approaching was presented for this.
[ترجمه ترگمان]روش of equivalency که نزدیک می شد برای این نشان داده شد
[ترجمه گوگل]برای این منظور روش تقریبی دایرهای شیب متقابل ارائه شده است

7. This paper discusses the relations and equivalency between the intrinsic topologies in a partially ordered set.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی روابط و تعادل بین مکان شناسی درونی در یک مجموعه سفارش داده شده می پردازد
[ترجمه گوگل]در این مقاله روابط و همسان سازی بین توپولوژی های ذاتی در مجموعه ای که تقریبا مرتب شده اند، مورد بحث قرار می گیرد

8. This paper investigates on the granulometry equivalency of mechanical top - knocking style and electric vibrating oscillating screen.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد هم ارزی granulometry سبک ضربه با بالا و نوسان الکتریکی لرزان تحقیق می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله بر روی معادلات گرانولومتری مدل سنگی نوک انگشتی و صفحه الکتریکی ارتعاشی الکتریکی مورد بررسی قرار گرفته است

9. Equivalency to extract FPS of the crustal velocity model of Seismographic Station of University of California, Berkeley, and that of USGS was demonstrated.
[ترجمه ترگمان]equivalency برای استخراج fps از مدل سرعت crustal ایستگاه Seismographic در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، و موسسه USGS به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]معادلۀ استخراج FPS مدل سرعت پوسته ایستگاه زلزله دانشگاه کالیفرنیا، برکلی و USGS نشان داده شده است

10. Objective To evaluate Test-retest reliability of Mandarin monosyllable lists with equivalency in audibility in hearing loss group.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی قابلیت اطمینان تست قابلیت اطمینان از لیست monosyllable ماندارین با هم ارزی در audibility در گروه از دست دادن شنوایی
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی تست - بازآزمایی مجدد لیست مونوآرین تک تک با هم ارزی در شنیداری در گروه کاهش شنوایی

11. The transformation formula of critical markup rate and critical gross profit rate is given, and their equivalency for the stability study is illustrated.
[ترجمه ترگمان]فرمول تبدیل نرخ سود مهم و نرخ سود ناخالص مهم داده می شود و هم ارزی آن ها برای مطالعه پایداری نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]فرمول تحولات نرخ نشانه گذاری بحرانی و نرخ نقد ناخالص انتقادی داده شده است و همسان سازی آنها برای مطالعه پایداری نشان داده شده است

12. To lower the exchange value of ( a currency ) by lowering its gold equivalency.
[ترجمه ترگمان]برای کاهش ارزش ارز (یک واحد پول)با پایین آوردن تعادل طلا آن
[ترجمه گوگل]برای کاهش ارزش مبادله (یک ارز) با کاهش معادل طلا آن را کاهش دهید

پیشنهاد کاربران

تعادل، برابری


کلمات دیگر: