کلمه جو
صفحه اصلی

cheesy


معنی : قشنگ، پنیری
معانی دیگر : پنیر مانند، پنیرسان

انگلیسی به فارسی

پنیری، پنیر‌مانند، مثل پنیر


(عامیانه) (شخص یا چیز) فلک‌زده، درب و داغون، نفله


پنیری، قشنگ


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: cheesier, cheesiest
(1) تعریف: resembling cheese.

(2) تعریف: (informal) of poor quality; shabby.
متضاد: elegant
مشابه: cheap, shoddy, tacky, tasteless

• resembling or containing cheese; cheap, of poor quality (slang)

مترادف و متضاد

قشنگ (صفت)
beautiful, spry, pretty, beauteous, cheesy, goodly, pert, spruce, good-looking, pretty-pretty

پنیری (صفت)
cheesy, caseous

جملات نمونه

1. it has a cheesy taste
مزه ی پنیر مانندی دارد.

2. She gave a cheesy grin to the cameras.
[ترجمه ترگمان]با پوزخند به دوربین ها لبخند زد
[ترجمه گوگل]او به دوربین ها شگفت زده کرد

3. We went to some cheesy bar in Baltimore.
[ترجمه ترگمان] ما رفتیم به یه بار احمقانه تو بالتیمور
[ترجمه گوگل]ما در بعضی از پنیر های شیرین در بالتیمور رفتیم

4. Ear infections with a bloody, purulent, cheesy smelling discharge and sticking pains.
[ترجمه ترگمان]عفونت گوش با بوی چرک و چرک و متعفن و درد و رنجی که از آن بیرون می زند، از بین می رود
[ترجمه گوگل]عفونت های گوش با خونریزی، گلودرد، تخلیه بوی شیرین و چسبندگی درد

5. Not sausage rolls or cheesy biscuits or anything.
[ترجمه ترگمان]نه سوسیس، نه بیسکوییت و نه چیز دیگر
[ترجمه گوگل]رول سوسیس و یا بیسکویت های شیرین و یا هر چیز دیگری نیست

6. Someone here's got cheesy feet!
[ترجمه ترگمان]یه نفر این جا پاهای پرت داره!
[ترجمه گوگل]کسی که در اینجا پا پاشی کرده است!

7. Not a cheesy one that mentions their names, but they're the people I miss.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها کسانی هستند که اسمشان را فراموش کرده اند، اما آن ها کسانی هستند که من از دست داده ام
[ترجمه گوگل]نه یک جادوگر که اسامی آنها را ذکر می کند، بلکه آنها افرادی هستند که من از دست می دهند

8. The enchiladas are extra cheesy but not greasy.
[ترجمه ترگمان]The خوش مزه است اما چرب نیست
[ترجمه گوگل]Enchiladas اضافی پنیر اما نه چرب است

9. Vernix caseosa a white cheesy substance has formed over the baby's skin to protect it from its watery environment and to help ease her through the birth canal.
[ترجمه ترگمان]Vernix یک ماده سفید و پنیری است که روی پوست بچه شکل می گیرد تا آن را از محیط آبکی آن محافظت کند و کمک کند تا از طریق مجرای تولد به او کمک کند
[ترجمه گوگل]کوروس Vernix یک ماده سفید شیری است که بر روی پوست کودک ایجاد شده تا از محیط آبریزشش محافظت کند و از طریق کانال زایمان کمک کند

10. Small vendors sold cheesy trinkets and knock - off Olympic souvenirs.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان کوچک، trinkets و knock را به فروش رساندند
[ترجمه گوگل]فروشندگان کوچک خرده فروشی های شیک را به فروش می رسانند و سوغاتی های المپیک را خالی می کنند

11. Guitar riffs still aggravatingly cheesy. Crowds continuing to fill seating. Ceremony has yet to start.
[ترجمه ترگمان]گیتار riffs هنوز aggravatingly (cheesy)است جمعیت همچنان به جایگاه نشستن ادامه می دهند این مراسم هنوز آغاز نشده است
[ترجمه گوگل]ریتم های گیتار هنوز هم شگفت انگیز هستند بقیه ادامه دارند تا صندلی را پر کنند مراسم هنوز آغاز نشده است

12. The sauce was too runny and not cheesy enough.
[ترجمه ترگمان]سس خیلی شل شده بود و به اندازه کافی سطحی نبود
[ترجمه گوگل]سس بیش از حد آب گرفتگی بود و به اندازه کافی شیک نبود

13. Don't wear that shirt . It looks cheesy.
[ترجمه ترگمان]اون لباسو تنت نکن خیلی قشنگه
[ترجمه گوگل]پیراهن را پوشانید شبیه به نظر می رسد

14. The acting in that movie was so cheesy.
[ترجمه ترگمان]بازیگری که توی اون فیلم بود خیلی قشنگه
[ترجمه گوگل]بازی در این فیلم بسیار شبیه بود

15. The King's Road was getting increasingly cheesy.
[ترجمه ترگمان]جاده پادشاه رو به زوال می رفت
[ترجمه گوگل]جاده شاه به طور فزایندهای شکننده بود

It has a cheesy taste.

مزه‌ی پنیر مانندی دارد.


پیشنهاد کاربران

بد فرم

ارزان، بی کیفیت

لوس بچگانه

آبکی ( یک اصتلاح برای چیزی که آبکی )
Last night i went to the movies and it was so cheesy

چیپ, داغون, یا در اصطلاح عامیانه ت خ م ى

بی کیفیت، چیپ

too emotional or romantic in a way that is embarrassing


We use this slang when sth has a Veeeery bad quality

احمقانه

The movie didn't have any cheesy or love scenes
اینجا ینی آبکی یا احمقانه

خَز، لوس، مسخره، احمقانه

لوس، سبک

چند تا معنی داره
1 پنیری، هم مزه پنیر
2 بی کیفت ارزان
3 بد مزده
4 بدبو
5 آبکی
6 جلف سبک لوس
2و 6 پرکاربردترن

لوس
Example:
He always plays cheesy to me
Don't call me ( babe ) it sounds cheesy



کلمات دیگر: