کلمه جو
صفحه اصلی

ailing


معنی : مریض
معانی دیگر : ناخوش، بیمار، بیمارگونه، علیل المزاج، رنجور، آزارمند

انگلیسی به فارسی

بیمار، مریض


ناخوش ، رنجور، علیل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: in poor or weakened health or condition; sickly or sick.
متضاد: healthy
مشابه: ill, run-down, sick, sickly, unhealthy

- She had to return to town to care for her ailing mother.
[ترجمه ترگمان] ناچار شد به شهر بازگردد و از مادر بیمارش مراقبت کند
[ترجمه گوگل] او مجبور به بازگشت به شهر برای مراقبت از مادر بیمار شد

• in pain; in distress, troubled; sickly
if someone is ailing, they are ill and not getting better.
if an organization is ailing, it is in difficulty and is becoming weaker.

مترادف و متضاد

مریض (صفت)
ailing, sick, ill, unwell, morbid, valetudinarian, sickish

not feeling well


Synonyms: below par, debilitated, diseased, down, down with, enfeebled, feeble, feeling awful, ill, indisposed, rocky, run down, sick, sick as a dog, sickly, under the weather, unwell, wasting, weak


Antonyms: healthy


جملات نمونه

an ailing old man

پیرمردی علیل


1. an ailing old man
پیرمردی علیل

2. what's ailing her?
کسالت او چیست ؟

3. inflation and unemployment have been ailing the country's economy
تورم و بیکاری به اقتصاد کشور آسیب رسانده است.

4. She's been ailing for some time.
[ترجمه ترگمان]مدتی است که بیمار است
[ترجمه گوگل]او برای مدتی بیمار شده است

5. The new management team turned the ailing company around in under six months.
[ترجمه ترگمان]تیم مدیریت جدید این شرکت بیمار را در عرض شش ماه به این سو و آن سو تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]تیم مدیریت جدید این شرکت را در زیر شش ماه قرار داد

6. The boy has been ailing for several months.
[ترجمه ترگمان]این پسر چندین ماه بیمار بوده است
[ترجمه گوگل]این پسر برای چند ماه بیمار بوده است

7. They discussed the problems ailing the steel industry.
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره مشکلات صنعت فولاد بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه گوگل]آنها مشکلات مربوط به صنعت فولاد را مورد بحث قرار دادند

8. She looked after her ailing father.
[ترجمه ترگمان]به دنبال پدر بیمارش به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او پس از پدر بیمار بیمار نگاه کرد

9. The government bailed out the ailing car company in order to protect jobs.
[ترجمه ترگمان]دولت به منظور حفاظت از مشاغل، شرکت خودرو بیمار را به قید ضمانت آزاد کرد
[ترجمه گوگل]دولت به منظور محافظت از مشاغل، شرکت خودروسازی ناتوان را به عهده گرفت

10. Atlantis was returning with an ailing hydraulic system.
[ترجمه ترگمان]آتلانتیس با یک سیستم هیدرولیکی بیمار در حال بازگشت بود
[ترجمه گوگل]آتلانتیس با یک سیستم هیدرولیکی برگشت داشت

11. Retailing and tourism can't salvage an ailing economy.
[ترجمه ترگمان]خرده فروشی و توریسم نمی تواند یک اقتصاد بیمار را نجات دهد
[ترجمه گوگل]خرده فروشی و گردشگری نمیتوانند اقتصاد بیمار را نجات دهد

12. They were like ailing friends met at the post office,[sentence dictionary] or greatly missed because they had passed away.
[ترجمه ترگمان]آن ها مانند دوستان ailing بودند که در اداره پست و یا فرهنگ لغت مراجعه می کردند و یا به شدت گم شده بودند چون از کنار آن ها عبور کرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها مانند دوستان بیمار در دفتر پست، [فرهنگ لغت جمله] ملاقات کردند و یا خیلی از دست رفته به دلیل از بین رفته بودند

13. He's taking care of his ailing mother.
[ترجمه ترگمان]از مادر بیمارش مراقبت می کند
[ترجمه گوگل]او از مادرش بیمار مراقبت می کند

14. Smith transformed GM's ailing European operations in the '80s.
[ترجمه ترگمان]اسمیت عملیات های ailing در اروپا را در دهه ۸۰ تغییر داد
[ترجمه گوگل]اسمیت در دهه 80، عملیات غول پیکر اروپایی GM را تغییر داد

15. It may also come to the rescue of ailing banks.
[ترجمه ترگمان]هم چنین ممکن است به نجات بانک های بیمار کمک کند
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است به نجات بانک های بیمار کمک کند

پیشنهاد کاربران

( کار و کاسبی ) بی رونق ، کساد _ ( اقتصاد ) بیمار

1. کساد، راکد، بی رونق ( در مورد اقتصاد )
2. ناخوش ( در مورد حال جسمانی )

مریض، ناخوش


کلمات دیگر: