1. Then I splashed out and got my first Alembic - cost me £890 in 1980, serious cash.
[ترجمه ترگمان]بعد شروع به آب کردم و اولین alembic را برداشتم - ۸۹۰ پوند در سال ۱۹۸۰، پول نقد جدی
[ترجمه گوگل]سپس من فریاد زد و نخستین آلبیکم را گرفتم - در سال 1980 به مبلغ 890 پوند، پول نقد جدی گرفتم
2. What styles of beer are produced in an alembic still?
[ترجمه ترگمان]چه سبک آبجو در an تولید می شود؟
[ترجمه گوگل]چه سبک هایی از آبجو در یک لحظه تولید می شود؟
3. By using the only French alembic copper pot in the U. S., our vodka has the most exquisite taste that you and your vodka loving friends will savor and treasure.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تنها alembic فرانسوی در ایالات متحد اس - - - - - - - - ودکا با most که شما و ودکا دوست دارید مزه آن را مزه مزه می کنند
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک گلدان مسیل معروف فرانسه در U S, ودکا ما دارای طعم و مزه ترین نفیس است که شما و دوستان دوستدار ودکا شما را جذاب و گنج می کنند
4. Alkali, algorithm, alembic, and almanac entered the English lexicon about the same time.
[ترجمه ترگمان]Alkali، الگوریتم، alembic و تقویم نجومی در همان زمان به لغت انگلیسی وارد شدند
[ترجمه گوگل]قلیایی، الگوریتم، alembic، و هلیم به زبان Lexicon انگلیسی در همان زمان وارد شده است
5. We apostle application minusculeer alembic to pack the goods.
[ترجمه ترگمان]ما از minusculeer alembic درخواست کردیم تا کالاها را بسته بندی کنند
[ترجمه گوگل]ما برای رسیدن به کالاهای مورد استفاده، مسیکولر آتلانتیس را معبودیم
6. An alembic is an apparatus formerly used in distillation and the word comes from al-inbiq, the still.
[ترجمه ترگمان]یک alembic دستگاهی است که قبلا در تقطیر مورد استفاده قرار می گرفت و کلمه \"al\" نیز از آن استفاده می شود
[ترجمه گوگل]Alembic دستگاهی است که قبلا در تقطیر مورد استفاده قرار گرفته است و این کلمه از الینبیک، هنوز هم استفاده می شود
7. In the alembic of the child's mind, the ratty old blanket became a magnificent cape.
[ترجمه ترگمان]در the ذهن کودک، پتوی کهنه موش مانند یک شنل زیبا به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]در یک چشم انداز ذهن کودک، پتو رتی قدیمی تبدیل به یک کلبه با شکوه شد
8. Thus is Art a nature passed through the alembic of man.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، هنر یک نوع طبیعت است که از میان the انسان می گذرد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، طبیعت طبیعت از میان یک انسان عبور می کند
9. Range of alembic distilled vodkas made entirely from Midwest grain.
[ترجمه ترگمان]محدوده of اب مقطر به طور کامل از نوع میانه غربی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از ودکا های تقطیر آبلیم که به طور کامل از دانه میانه ای ساخته شده اند
10. Through his brain, as through the last alembic, is distilled the refined essence of that thought which began with Gods, and which they left him to carry out.
[ترجمه ترگمان]از میان مغزش، از میان آخرین alembic که از میان آخرین alembic، جوهر زلال این اندیشه را که با خدایان آغاز شده بود، تقطیر می کند و آن ها را برای ادامه کار تنها می گذاشتند
[ترجمه گوگل]از طریق مغز او، همانطور که از طریق آخرین آرامبیک، جوهر تصفیه شده آن اندیشه که از خدایان آغاز شده است، از بین می رود و او را برای انجام آن ترک کرده است
11. Through his brain, as through the last alembic, is distilled the refined essence of that thought which began with the Gods, and which they left him to carry out.
[ترجمه ترگمان]از میان مغزش، از میان آخرین alembic که از میان آخرین alembic، جوهر زلال این اندیشه را که با خدایان آغاز شده بود، تقطیر می کند و آن ها را برای ادامه کار تنها می گذاشتند
[ترجمه گوگل]از طریق مغز او، همانطور که از طریق آخرین آرامبیک، جوهر تصفیه شده آن اندیشه که از خدایان آغاز شده است، از بین می رود و او را برای انجام آن ترک کرد
12. We apostle application abate alembic to pack the goods.
[ترجمه ترگمان]ما از alembic برای بسته بندی اجناس کاسته می شود
[ترجمه گوگل]ما برنامه رسول خدا را برای بسته شدن کالاها تقلیل می دهیم
13. Small batch vodka alembic distilled from local grain and the spring water.
[ترجمه ترگمان]یک ودکای کوچک کوچک از گندم محلی و آب بهاره تقطیر می شود
[ترجمه گوگل]شربت ودکا دسته ای کوچک از دانه های محلی و آب بهاره جدا می شود
14. The viper thus plays the role of the transforming alembic in alchemy.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه افعی نقش تغییر شکل در کیمیاگری را بازی می کند
[ترجمه گوگل]از این رو، عنکبوت نقش تحریک کننده ای را در کیمیاگری بازی می کند
15. Thus is Art a nature passed to through the alembic of man.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، هنر یک طبیعت است که از طریق the انسان به دنیا می آید
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب هنر یک طبیعت است که از میان یک انسان منتقل می شود