کلمه جو
صفحه اصلی

eroticism


معنی : تمایلات جنسی، تحریکات جنسی
معانی دیگر : (ویژگی شهوانی) شهوت زایی، شهوت انگیزی، تحریک جنسی، شهوت زدگی، غریزه ی جنسی، میل جنسی، erotism تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری

انگلیسی به فارسی

( erotism ) تحریک احساسات شهوانی به‌وسیله‌ی تخیل و یا به وسایل هنری، تحریکات جنسی، تمایلات جنسی


عاشقانه، تمایلات جنسی، تحریکات جنسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: eroticist (n.)
(1) تعریف: sexual or erotic quality or character.
مشابه: romance

- the lovers' eroticism
[ترجمه ترگمان] و lovers جنسی
[ترجمه گوگل] عاشقانه عاشقان
- the eroticism of recent music and painting
[ترجمه ترگمان] جنبه های عاشقانه موسیقی و نقاشی اخیر
[ترجمه گوگل] اروتیک موسیقی و نقاشی اخیر

(2) تعریف: sexual desire or behavior.
مشابه: desire

• sensuality, sexual quality
eroticism is sexual interest and excitement.
eroticism is the erotic quality of a book, picture, film, or sculpture.

مترادف و متضاد

تمایلات جنسی (اسم)
eroticism, sexuality

تحریکات جنسی (اسم)
eroticism

sexual excitement


Synonyms: arousal, libido, lust, stimulation, titillation


جملات نمونه

1. oral eroticism
شهوت دهانی

2. The play's eroticism shocked audiences when it was first performed.
[ترجمه ترگمان]جنبه های عشقی این بازی، تماشاگران را هنگامی که اولین بار اجرا شد، شوکه کرد
[ترجمه گوگل]اروتیسم این بازی هنگامی که برای اولین بار اجرا شد، مخاطبان را تکان داد

3. Often, in pornographic eroticism, there is no real love-making between people.
[ترجمه ترگمان]اغلب، در تمایلات جنسی جنسی، هیچ عشق واقعی بین مردم وجود ندارد
[ترجمه گوگل]اغلب، در عاشقانه های پورنو، هیچ عشق واقعی بین مردم وجود دارد

4. For millions of years of human evolution, male eroticism has focused on fertile women.
[ترجمه ترگمان]برای میلیون ها سال از تکامل انسان، تمایلات جنسی مرد بر زنان بارور متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]برای میلیونها سال تحول انسانی، عاطفه گرایی مرد بر زنان بارور متمرکز است

5. Working alongside such eroticism made them feel awkward.
[ترجمه ترگمان]کار کردن در کنار چنین تمایلات جنسی باعث شد احساس ناراحتی کنند
[ترجمه گوگل]کار کردن در کنار این عجیب و غریب باعث شد که آنها احساس ناخوشایند کنند

6. Craik also draws our attention to the increasing eroticism of 1970s and 1980s fashion photography.
[ترجمه ترگمان]Craik همچنین توجه ما را به تحریکات جنسی فزاینده دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ جلب می کند
[ترجمه گوگل]کریک همچنین توجه ما را به ایدئولوژی فزاینده ای از عکاسی مد روزهای دهه 1970 و دهه 1980 می کشد

7. This seems more like an eroticism created by rather than repressed by the social bond.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این بیشتر شبیه به تمایلات جنسی است که به جای سرکوب توسط پیوند اجتماعی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]این به نظر می رسد بیشتر شبیه یگانه ای است که به جای اینکه توسط پیوند اجتماعی سرکوب شود ایجاد شده است

8. I saw intimacy and eroticism, which 1 tried to capture in my chamber pot.
[ترجمه ترگمان]من دوستی و تمایلات جنسی رو دیدم که سعی کردم تو اتاق خودم گیر بیارم
[ترجمه گوگل]من صمیمیت و عاشقانه را دیدم، که یکی از آن ها سعی در جذب گلدان من داشت

9. Eroticism, intrigue and spectacular sex are all here in this pulse pounding production from Private.
[ترجمه ترگمان]eroticism، دسیسه و سکس تماشایی، همه جا در این ضربان قلب از سرباز تولید می شود
[ترجمه گوگل]وابستگی جنسی، فتنه و جنس تماشایی همه در این پالس تولید تپش از خصوصی است

10. In your view, does this awfulness include eroticism and love?
[ترجمه ترگمان]به نظر شما، آیا این ترسناک بودن شامل تمایلات جنسی و عشق است؟
[ترجمه گوگل]از نظر شما، آیا این افتضاح شامل اروتیسم و ​​عشق است؟

11. This station not accepting an eroticism, gambles, advertisement that politics waits for to disregard of law!
[ترجمه ترگمان]این ایستگاه پذیرای تمایلات جنسی، قمار، تبلیغات و تبلیغات است که سیاست منتظر بی توجهی به قانون است!
[ترجمه گوگل]این ایستگاه عاشقانه، قمارها، تبلیغاتی را که سیاست را برای نادیده گرفتن قانون جلب می کند، نمی پذیرد!

12. Create opportunities for them to get interested in eroticism, and further more, encourage them sexual intercourse.
[ترجمه ترگمان]فرصت هایی برای آن ها ایجاد کنید تا به تمایلات جنسی علاقه مند شوند، و بیشتر آن ها را به آمیزش جنسی تشویق کنید
[ترجمه گوگل]ایجاد فرصت هایی برای علاقه مندان به ایدئولوژی، و بیشتر، آنها را تشویق جنسی مقاربت

13. And painters alluded to her eroticism in their bare breasted portrayals of the dying queen.
[ترجمه ترگمان]و نقاشان در سینه عریان ملکه محتضر به eroticism اشاره می کردند
[ترجمه گوگل]نقاشان در تصویرهای سرسبز و خشن خود ملکه مرگبار به عقل گرایی خود اشاره کردند

14. Because eroticism business lies in grey area of the society, we cant control its scale effectively.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تجارت جنسی در حوزه خاکستری جامعه قرار دارد، نمی توانیم مقیاس آن را به طور موثر کنترل کنیم
[ترجمه گوگل]از آنجا که کسب و کار وابسته به عشق شهوانی در خاک خاکستری جامعه قرار دارد، ما نمیتوانیم مقیاس آن را به طور موثر کنترل کنیم

15. The subtle eroticism of the figure leads to many nude variations, some done almost contemporaneously and often attributed to Leonardo himself.
[ترجمه ترگمان]جنبه های ظریف و ظریف این شکل منجر به تغییرات بسیار برهنه بسیاری می شود که برخی از آن ها تقریبا contemporaneously انجام داده اند و اغلب منسوب به خود لئوناردو هستند
[ترجمه گوگل]ارواح گرایی ظریف این رقم منجر به تنوع بسیاری از بره ها می شود، برخی تقریبا همزمان انجام می شوند و اغلب به لئوناردو نسبت داده می شوند

پیشنهاد کاربران

تن کامگی


کلمات دیگر: