کلمه جو
صفحه اصلی

agonistic


معنی : مجادلهای، مشاجرهای، ورزشی، پهلوانی، کوشش امیز، جنگجو، مستعد جنگ
معانی دیگر : (یونان کهن) مسابقه ای، هماوردی، وابسته به ورزش، اهل زد و خورد، کشمکش گر، هماوردگر، وابسته به مسابقات باستانی یونان

انگلیسی به فارسی

وابسته به مسابقات باستانی یونان، ورزشی، پهلوانی،کوشش‌آمیز، مجادله‌ای، مشاجره‌ای، جنگجو، مستعد جنگ


انگلیسی به انگلیسی

• strenuous; combative

مترادف و متضاد

مجادله ای (صفت)
agonistic

مشاجرهای (صفت)
agonistic

ورزشی (صفت)
agonistic, athletic, sporty, sportive

پهلوانی (صفت)
agonistic, athletic

کوشش امیز (صفت)
agonistic

جنگجو (صفت)
combatant, belligerent, combative, agonistic, bellicose, pugnacious, martial

مستعد جنگ (صفت)
agonistic

جملات نمونه

1. Thus grooming partners may form a coalition during agonistic encounters.
[ترجمه ترگمان]بنابراین شرکای نظافت می توانند در طول برخوردهای agonistic ائتلافی تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]بنابراین شرکای گرایش ممکن است در طول مواجهه های آزاردهنده ائتلاف ایجاد کنند

2. On agonistic field, player strive to be the first, cheering squad Populars feeling ran high.
[ترجمه ترگمان]در میدان agonistic بازیکن تلاش می کند که اولین نفری باشد که احساس خوشحالی می کند
[ترجمه گوگل]در حوزه آگنستیک، بازیکن سعی دارد اولین نفری باشد که از محبوبیت بالا برخوردار است

3. Problem of agonistic problem answering question having a pen, ballot answering question, risk to wait.
[ترجمه ترگمان]مشکل حل مساله پاسخ دادن به سوال داشتن قلم، برگه رای در پاسخ به سوال، ریسک صبر کردن
[ترجمه گوگل]مشکل مشکل آشکار کننده پاسخ دادن به سوال داشتن یک قلم، پاسخ دادن به سوال، خطر برای صبر کردن

4. This antibody agonistic effect on the CD 40 receptor.
[ترجمه ترگمان]این آنتی بادی بر روی CD ۴۰ گیرنده تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این اثر آگونیستی آنتی بادی بر گیرنده CD 40 است

5. In the meantime, outstanding to agonistic organization job unit beard and hair is outstanding constituent award.
[ترجمه ترگمان]در این میان، برجسته بودن ریش و موی واحد شغلی سازمان، برنده جایزه اصلی است
[ترجمه گوگل]در عین حال، ریش و موی شگفت انگیز برای سازمان های مضر سازنده، جایزه برجسته ای است

6. The compounds show a high and selective binding affinity for the histamine H3 receptor, indicating histamine H3 receptor antagonistic, inverse agonistic or agonistic activity.
[ترجمه ترگمان]این ترکیبات یک میل اتصال بالا و انتخابی برای گیرنده هیستامین را نشان می دهند، که با نشان دادن receptor های گیرنده هیستامین، antagonistic معکوس یا فعالیت agonistic را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این ترکیبات وابستگی بالایی و انتخابی برای گیرنده H3 هیستامین نشان می دهد که نشان می دهد فعالیت آنتاگونیست گیرنده هیستامین H3، آگونیست یا معکوس معکوس است

7. Can say, from Adam · Si Mi since, this kind agonistic never had stopped.
[ترجمه ترگمان]از طرف آدام ·، از اون به بعد، این نوع جنگ هیچوقت متوقف نشد
[ترجمه گوگل]می توان گفت از آدم · Si Mi از آن زمان، این نوع موروثی هرگز متوقف نشده بود


کلمات دیگر: