1. the british domination of india
چیرگی انگلستان بر هندوستان
2. the country was long under foreign domination
کشور مدت ها تحت تسلط بیگانگان بود.
3. will america be able to maintain its domination in computer technology?
آیا امریکا خواهد توانست برتری خود را در تکنولوژی کامپیوتر حفظ کند؟
4. Foreign domination had a malign influence on local politics.
[ترجمه ترگمان]استیلای خارجی بر سیاست محلی تاثیر ناگواری بر جای گذاشت
[ترجمه گوگل]سلطهی فرانسوی نفوذ بدی در سیاستهای محلی داشت
5. They achieved political domination of the area.
[ترجمه ترگمان]آن ها به تسلط سیاسی منطقه دست یافتند
[ترجمه گوگل]آنها سلطه سیاسی منطقه را به دست آوردند
6. The country longs to be free of colonial domination.
[ترجمه ترگمان]این کشور آرزو دارد که از سلطه استعمار رهایی یابد
[ترجمه گوگل]کشور تمایل دارد تا از سلطه استعماری آزاد شود
7. They had five centuries of domination by the Romans.
[ترجمه ترگمان]آن ها پنج قرن سلطه رومی ها را در بر داشتند
[ترجمه گوگل]آنها پنج قرن سلطه بر رومیان داشتند
8. His defeat ended American domination of the sport.
[ترجمه موسی] شکست وی نفوذ آمریکایی ها را بر این ورزش پایان داد.
[ترجمه ترگمان]شکست او تسلط آمریکا بر ورزش را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]شکست او به سلطه آمریکا بر این ورزش پایان داد
9. The country came under foreign domination.
[ترجمه ترگمان]این کشور تحت سلطه بیگانگان قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این کشور تحت سلطه خارجی قرار گرفت
10. The big three's domination is such that their nearest rivals Limerick don't even make it into double figures.
[ترجمه ترگمان]تسلط بزرگ سه نفر به گونه ای است که نزدیک ترین رقیب لیمریک که آن را به صورت دو رقمی تقسیم می کند
[ترجمه گوگل]سلطه سهگانه بزرگ این است که نزدیک ترین رقبای Limerick حتی آن را به صورت دوگانه نمی سازد
11. Unintelligent control appears as external domination.
[ترجمه ترگمان]کنترل unintelligent به عنوان سلطه گری خارجی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]کنترل غیرواقعی به عنوان سلطهی خارجی ظاهر میشود
12. The domination of the liberal view was reflected in the relatively narrow range of sources on which western scholars worked.
[ترجمه ترگمان]سلطه دیدگاه لیبرال در محدوده نسبتا باریکی از منابعی که دانشمندان غربی در آن کار می کردند منعکس شد
[ترجمه گوگل]تسلط بر دیدگاه لیبرال در محدوده نسبتا محدودی از منابع علمی غربی به کار رفته است
13. The zemstvo reform of 1890 increased noble domination of the local assemblies.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات zemstvo در سال ۱۸۹۰ سلطه اشراف بر مجامع محلی را افزایش داد
[ترجمه گوگل]اصلاحات زمستو در سال 1890 باعث افزایش سلطه نجیبانه مجمع های محلی شد
14. No mean achievement given the established market domination by Sage.
[ترجمه ترگمان]هیچ دستاورد متوسط با توجه به تسلط بازار تعیین شده توسط Sage وجود ندارد
[ترجمه گوگل]به معنای دستاورد با توجه به سلطه بازارهای مبتنی بر Sage نیست
15. The domination of economic policy by the Federal Reserve and other central banks is new.
[ترجمه ترگمان]سلطه سیاست اقتصادی توسط بانک مرکزی فدرال و دیگر بانک های مرکزی جدید است
[ترجمه گوگل]حاکمیت سیاست اقتصادی توسط بانک مرکزی و سایر بانک های مرکزی جدید است