کلمه جو
صفحه اصلی

prick up

انگلیسی به فارسی

خم شدن


انگلیسی به انگلیسی

• stand up straight

جملات نمونه

1. Oh,what secret is it? I've already pricked up my ears.
[ترجمه ترگمان]اوه، این چه رازی است؟ همین الان گوش هایم را تیز کردم
[ترجمه گوگل]اوه، چه ربطی داره؟ من قبلا گوشهایم را گذاشتم

2. She stopped talking to prick up her ears.
[ترجمه ترگمان]او از حرف زدن باز ایستاد تا گوش هایش را تیز کند
[ترجمه گوگل]او متوقف صحبت کردن به خم کردن گوش او

3. He certainly pricked up his ears when you told him about your good luck.
[ترجمه ترگمان]وقتی راجع به بخت و اقبال تو با او حرف می زدی، حتما گوش هایش را تیز کرده بود
[ترجمه گوگل]او مطمئنا گوش شما را به حال خود رها کرد وقتی که به او در مورد موفقیت شان گفتید

4. His ears pricked up when he heard his name mentioned.
[ترجمه ترگمان]وقتی نام او را شنید گوش هایش تیز شد
[ترجمه گوگل]وقتی شنید که نام او ذکر شده، گوشش خم شد

5. The children pricked up their ears when they heard the word 'ice-cream'.
[ترجمه ترگمان]بچه ها وقتی کلمه بستنی را شنیدند ears را تیز کردند
[ترجمه گوگل]کودکان هنگامی که صدای کلمه 'بستنی' را شنیدند، بچه ها گوش خود را زدند

6. I overheard them mentioning my name and pricked up my ears.
[ترجمه ترگمان]صدای آن ها را شنیدم و گوش هایم را تیز کردم
[ترجمه گوگل]من آنها را به خاطر ذکر نام خودم گوش فرا دادم و گوشم را خم کرد

7. The captain ordered the ship's course to be pricked up.
[ترجمه ترگمان]ناخدا دستور داد که کشتی را سوراخ کنند
[ترجمه گوگل]کاپیتان دستور داد که دوره کشتی را رها کند

8. He wasn't paying much attention then pricked up his ears when he heard that the terms included the use of a company car.
[ترجمه ترگمان]او توجه زیادی نکرد سپس وقتی شنید که شرایط شامل استفاده از یک ماشین شرکت می شود گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه گوگل]او توجه زیادی نکرد و سپس گوشش را با صدای بلند شنید که اصطلاحات شامل استفاده از یک ماشین شرکت بود

9. The dog pricked up its ears.
[ترجمه ترگمان]سگ گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه گوگل]سگ گوشهایش را پر کرد

10. The captain ordered the ship's coures to be pricked up.
[ترجمه ترگمان]ناخدا دستور داد که کشتی را سوراخ کنند
[ترجمه گوگل]کاپیتان دستور داد که کشتی ها از بین بروند

11. The rabbit stopped suddenly, pricking up its ears.
[ترجمه ترگمان]خرگوش ناگهان ایستاد و گوش های خود را تیز کرد
[ترجمه گوگل]خرگوش به طور ناگهانی متوقف شد، گوشهایش را تکان داد

12. The wall was first pricked up with a coat lime.
[ترجمه ترگمان]اول دیوار با یک لیمو ترش شده بود
[ترجمه گوگل]دیوار برای اولین بار با یک آهک کتان خرد شده بود

13. Jay pricked up his ears when I mentioned a vacation.
[ترجمه ترگمان]وقتی به یک تعطیلات اشاره کردم، جی گوش هایش را تیز کرد
[ترجمه گوگل]جی گوشهایم را وقتی که تعطیلات را ذکر کردم، زخمی کرد

14. The dog's ears pricked up at the sound.
[ترجمه ترگمان]گوش های سگ به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]گوش های سگ با صدای بلند می شوند

15. The girls are pricked up for the dinner party.
[ترجمه ترگمان]دخترا برای مهمونی شام جمع شدن
[ترجمه گوگل]دختران برای مهمانی شام مهار می شوند

پیشنهاد کاربران

زمانی که حیوانات گوششان را برای بهتر شنیدن بلند میکنند و مستقیم به سمت بالا نگه میدارند.

تعریف دوست عزیزم آقا حامد کار منو راحت کرد.
The Shepherd Dogs pricked up their ears
https://worldfolklore. net/index. php/2020/12/23/the - wolf - and - the - kid/


کلمات دیگر: