معنی : حیوانیت، جانور خویی
معانی دیگر : ددمنشی، وحشیگری، عمل وحشیانه، حیوان صفتی
جانورخویی، حیوانیت، وحشی گری، حیوان صفتی
حیوانات، وحشیگری، حیوانیت، حیوان صفتی، جانور خویی
She considered love the worst kind of bestiality.
او عشق را بدترین نوع ددمنشی میپنداشت.