کلمه جو
صفحه اصلی

bijou


معنی : جواهر
معانی دیگر : جواهر بدل، تزیینات ارزان و ساختگی

انگلیسی به فارسی

( bijoux . pl ) جواهر


بیوگا، جواهر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: bijoux
(1) تعریف: a jewel.
مشابه: gem, jewel

(2) تعریف: something small and finely wrought; elegant trinket.

• small and refined
small ornament, bit of jewelry; something delicate or valuable
very small houses are sometimes described as bijou in order to make them sound attractive or fashionable.

مترادف و متضاد

جواهر (اسم)
ouch, bijou, jewel, gem, treasure

جملات نمونه

1. The estate agent described the flat as a bijou residence.
[ترجمه ترگمان]آژانس املاک آپارتمان را اقامتگاه bijou توصیف کرد
[ترجمه گوگل]عامل املاک این آپارتمان را به عنوان یک محل اقامت دایمی توصیف کرد

2. The bijou pool where bodies were frequently found floating.
[ترجمه ترگمان]برکه bijou که در آن اجساد بارها شناور بودند
[ترجمه گوگل]استخر بیو که بدن اغلب شناور است

3. Let's meet in the foyer of the Bijou Theater.
[ترجمه ترگمان]بیاین توی سالن تئاتر of همدیگه رو ببینیم
[ترجمه گوگل]بیایید در فضای تئاتر Bijou دیدار کنیم

4. Can Chinese be persuaded to pay for bijou cars?
[ترجمه ترگمان]آیا چین می تواند وادار به پرداخت بابت اتومبیل های bijou شود؟
[ترجمه گوگل]آیا چینی ها می توانند مجبور شوند که برای اتومبیل های bijou پرداخت کنند؟

5. In one "suite" a little white poodle named Bijou is lost in the embrace of Morpheus with "Little Nemo" and his cartoon friends swimming by in an eternal loop on the TV set.
[ترجمه ترگمان]در یک \"سوئیت\" یک سگ کوچک سفید به نام bijou در آغوش of با \"نمو کوچک\" و دوستان کارتون او که در یک حلقه ابدی در تلویزیون شنا می کنند گم شده است
[ترجمه گوگل]در یک مجموعه، یک پودول سفید سفید با نام Bijou در آغوش Morpheus با Little Nemo و دوستان کارتونی او در یک حلقه ابدی در تلویزیون تماشا می شود

6. It was a bijou residence.
[ترجمه ترگمان]آنجا یک خانه جواهر بود
[ترجمه گوگل]این یک محل اقامت بود

7. Don't worry about Bijou .
[ترجمه ترگمان]نگران bijou نباش
[ترجمه گوگل]نگران نباشید در مورد Bijou

8. The house was terribly small and cramped, but the agent described it as a bijou residence.
[ترجمه ترگمان]خانه به طرز وحشتناکی کوچک و تنگ بود، اما مدیر آن را به عنوان یک محل نگهداری جواهر توصیف کرد
[ترجمه گوگل]خانه بسیار وحشتناک و کوچک بود، اما عامل آن را به عنوان یک محل اقامت باستانی توصیف کرد

9. Now look, look at the counterpane world, project yourself into it, look beside that bijou signal box.
[ترجمه ترگمان]حالا نگاه کنید، به دنیای رو رو نگاه کنید، خودتان را در آن قرار دهید، به آن جعبه سیگنال bijou نگاه کنید
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، نگاهی به دنیای counteralp، نگاهی بیندازید، در کنار آن جعبه سیگنال bijou نگاه کنید

10. Movies are my favorite form of entertainment. Oh, by the way, have you seen the new picture that's playing at the Bijou ?
[ترجمه ترگمان] فیلم ها فرم مورد علاقه منن راستی، آیا تصویر جدیدی را که در the بازی می کند دیده اید؟
[ترجمه گوگل]فیلم ها منحصر به فرد سرگرمی هستند آه، به هر حال، آیا شما تصویر جدیدی که در Bijou بازی می کنید دیده می شود؟

11. The estate agent described this little house as a desirable bijou residence.
[ترجمه ترگمان]دلال معاملات ملکی این خانه کوچک را به عنوان یک خانه اربابی مطلوب توصیف می کرد
[ترجمه گوگل]نماینده املاک این خانه کوچک را به عنوان یک محل اقامت مطلوب در این محل توصیف کرد

12. Thanks a lot for what your family do for Bijou . I wish she will bring happiness for you.
[ترجمه ترگمان]خیلی ممنون بابت کاری که خانوادت برای \"bijou\" انجام میدن من آرزو می کنم که او خوشبختی تو را برای تو فراهم کند
[ترجمه گوگل]برای آنچه خانواده شما برای Bijou انجام میدهند، بسیار سپاسگزارم ای کاش او برای شما خوشبخت باشد

13. As I lazed and dozed at home last summer after surgery, there was nothing sweeter to me in this world than to hear Bijou drinking from her water dish outside my door.
[ترجمه ترگمان]همان طور که در تابستان گذشته قدم می زدم و در خانه به خواب می رفتم، در این دنیا هیچ چیز شیرین تر از این نبود که بشنوم
[ترجمه گوگل]همانطور که در تابستان تابستان بعد از جراحی بستری شدم، در این دنیا هیچ چیز شیرینتر از این نبود که بویو بخورد آب خود را در خارج از منزل بخورد

پیشنهاد کاربران

کوچک، ریزه میزه، جمع وجور

( خانه ) نقلی


کلمات دیگر: