کلمه جو
صفحه اصلی

allegiant


معنی : وفادار، صادق، هم پیمان
معانی دیگر : وفادار، صادق، هم پیمان

انگلیسی به فارسی

وفادار، صادق، هم‌پیمان


انگلیسی به انگلیسی

• faithful; loyal; reliable
one who is loyal, one who is faithful

مترادف و متضاد

وفادار (صفت)
constant, allegiant, loyal, staunch, stanch, leal, trig, single-hearted

صادق (صفت)
truthful, frank, allegiant, loyal, leal, honest, sincere, veridical

هم پیمان (صفت)
allegiant, confederate, federate

جملات نمونه

1. Such integration may be seen as reinforcing an allegiant rather than a neutral or alienated orientation to the political system.
[ترجمه ترگمان]چنین integration ممکن است به عنوان تقویت کننده یک allegiant به جای یک جهت خنثی یا alienated برای سیستم سیاسی دیده شود
[ترجمه گوگل]چنین یکپارچگی ممکن است به عنوان تقویت یک رویکرد به جای یک جهت گیری بی طرف یا بی طرف به سیستم سیاسی باشد

2. I think to dogs are supposed to the allegiant friend in the world.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم سگ ها دوست وفادار دنیا هستند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که سگ ها به دوست یگانه در جهان متکی هستند

3. It is impossible to be allegiant to two opposing forces.
[ترجمه ترگمان]غیر ممکن است که به دو نیروی متضاد تقسیم شود
[ترجمه گوگل]به دو نیرو مخالف غیرممکن است

4. In contrast, Britain and the United States are among those countries cited as exhibiting a strong allegiant orientation.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، بریتانیا و آمریکا از جمله کشورهایی هستند که یک جهت گیری قوی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]برعکس، بریتانیا و ایالات متحده از جمله کشورهایی هستند که به عنوان یک جهت گیری قوی و قوی در نظر گرفته شده اند

5. It also may be seen as the product of an allegiant orientation to the political system.
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است به عنوان محصول یک گرایش allegiant به سیستم سیاسی دیده شود
[ترجمه گوگل]این نیز ممکن است به عنوان یک محصول جهت گیری مذهبی به نظام سیاسی دیده شود

6. It did for Paul Marr, who works for an advertising agency in Vancouver and recently found $120 in unexpected fees on his Allegiant Air ticket.
[ترجمه ترگمان]این کار برای پاول مار انجام شد که برای یک آژانس تبلیغاتی در ونکوور کار می کند و به تازگی ۱۲۰ دلار در هزینه های غیر منتظر بلیط هواپیمای Allegiant پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]برای پل مارر که برای یک آژانس تبلیغاتی در ونکوور کار می کند و اخیرا 120 دلار هزینه های غیرمنتظره در بلیط خود را به Allegiant Air برده است

7. Our general manager with staffs give the lofty respect and allegiant thankfulness to all circles friends which gave us the kindly support, attention and helpment.
[ترجمه ترگمان]مدیر کل ما با staffs و احترام به همه دوستانی که به ما دلگرمی می دادند و حمایت مهربانی و attention را به ما می داد سپاسگزاری می کرد
[ترجمه گوگل]مدیر کل ما با کارکنان، احترام فراوان و سپاسگزارانه را به تمام دوستان دایره ای که به ما حمایت، مراقبت و کمک مطلوب دادند، می دهد

پیشنهاد کاربران

constant ثابت قدم
covenant عهد
allegiant هم عهد
leal حق شناس ، وفادار
loyal صادقانه پا برجا
faithful
I am faithful to the covenant of love
من وفادار به عهد عشق هستم


کلمات دیگر: