کلمه جو
صفحه اصلی

ceremonial


معنی : تشریفات، اداب، تشریفاتی، مربوط به جشن
معانی دیگر : (معمولا به صورت جمع) کفن، پارچه ی موم اندود، مشمع، وابسته به برگزاری مراسم یا تشریفات، آئینی، برگزاشتی، مرسوم، سنتی، رویداد تشریفاتی یا آیینی، مراسم، آیین

انگلیسی به فارسی

مربوط به جشن، تشریفاتی، تشریفات، آداب


مراسم، تشریفات، اداب، تشریفاتی، مربوط به جشن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to, characterized by, or used in a ceremony.
متضاد: informal
مشابه: ceremonious, formal, gala, occasional, pompous, solemn

- a ceremonial event
[ترجمه ترگمان] یک مراسم جشنی
[ترجمه گوگل] یک رویداد تشریفاتی
- a ceremonial headdress
[ترجمه ترگمان] یک روسری تشریفاتی
[ترجمه گوگل] موی سر
اسم ( noun )
مشتقات: ceremonially (adv.), ceremonialism (n.), ceremonialist (n.)
(1) تعریف: a set of formalities or rites performed on certain occasions; rite.
مشابه: ceremony, rite, ritual, sacrament

(2) تعریف: formal or dignified behavior or atmosphere appropriate to certain occasions.

- the elaborate ceremonial of a royal banquet
[ترجمه ترگمان] تشریفات باشکوه یک ضیافت شاهانه،
[ترجمه گوگل] تشریفات دقیق یک ضیافت سلطنتی

• ceremony, custom, ritual
ritual, formal, stately, official
something that is ceremonial is used in a ceremony or relates to a ceremony.
a position, function, or event that is ceremonial is considered to be representative of an institution, but has very little authority or influence.
ceremonial consists of all the impressive things that are done, said, or worn on very formal occasions.

مترادف و متضاد

تشریفات (اسم)
service, ceremony, ceremonial, formality, protocol, ritual, starch

اداب (اسم)
ceremonial, mores, habitude, etiquette, rite

تشریفاتی (صفت)
ceremonial

مربوط به جشن (صفت)
ceremonial

ritual, formal


Synonyms: august, conventional, imposing, liturgical, lofty, mannered, ritualistic, solemn, stately, studied, stylized


Antonyms: informal, unceremonial


جملات نمونه

1. the ceremonial dances of african natives
رقص های سنتی بومیان افریقا

2. ost of his acts were of a ceremonial nature
بیشتر اعمال او جنبه ی تشریفاتی داشتند.

3. this tribe maintains its native customs with ceremonial dances
این قبیله از راه رقص های مذهبی رسوم محلی خود را حفظ می کند.

4. He represented the nation on ceremonial occasions.
[ترجمه ترگمان]او نماینده ملت در مراسم جشنی بود
[ترجمه گوگل]او ملت را در مراسم تشریفاتی معرفی کرد

5. The ceremonial opening of Parliament was a fine spectacle.
[ترجمه ترگمان]گشایش رسمی پارلمان نمایشی زیبا بود
[ترجمه گوگل]افتتاح معاون پارلمان یک نمایش خوب بود

6. At the beginning of a ceremonial parade,he gives the order to march on.
[ترجمه ترگمان]در آغاز مراسم رژه برای رژه رفتن فرمان صادر می کند
[ترجمه گوگل]در آغاز یک رژه مراسم، او دستور می دهد تا به راهپیمایی برسد

7. The post of mayor is largely ceremonial .
[ترجمه ترگمان]پست شهردار بیشتر تشریفاتی است
[ترجمه گوگل]پست شهردار عمدتا تشریفاتی است

8. He is arrayed in ceremonial robes.
[ترجمه ترگمان]او با ردای تشریفاتی سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]او در روپیه های رسمی مرتب شده است

9. The visit was conducted with all due ceremonial.
[ترجمه ترگمان]این دیدار با تشریفاتی انجام شد
[ترجمه گوگل]این دیدار با همه مراسم ویژه انجام شد

10. He robed himself in a ceremonial gown today.
[ترجمه ترگمان]امروز لباس تشریفاتی را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او امروز خود را در یک لباس مجلسی پوشانده است

11. He looked very grand in his ceremonial uniform.
[ترجمه ترگمان]او با لباس رسمی خود بسیار بزرگ به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او در لباس تشریفاتی او بسیار بزرگ بود

12. The queen, in full ceremonial dress, presided over the ceremony.
[ترجمه ترگمان]ملکه با لباس رسمی که در مراسم جشن شرکت کرده بود در مراسم جشن شرکت کرد
[ترجمه گوگل]ملکه، در مراسم عروسی کامل، مراسم را برگزار کرد

13. Frazer writes about the ceremonial king of so many prehistoric agricultural societies.
[ترجمه ترگمان]Frazer در مورد پادشاهی تشریفاتی بسیاری از جوامع کشاورزی ماقبل تاریخ می نویسد
[ترجمه گوگل]فریزر در مورد پادشاه تشریفاتی بسیاری از جوامع کشاورزی پیشا تاریخی می نویسد

14. But the presidency is largely ceremonial.
[ترجمه ترگمان]اما ریاست جمهوری عمدتا تشریفاتی است
[ترجمه گوگل]اما ریاست جمهوری عمدتا تشریفاتی است

15. Ceremonial and precedence notably lost most of the power to agitate rulers and governments which they had hitherto possessed.
[ترجمه ترگمان]ceremonial و precedence به طور قابل توجهی بیشتر قدرت را از دست داده بودند تا حاکمان و دولت هایی که تا به حال داشتند را به دست آورند
[ترجمه گوگل]معترضان و اولویت ها به طور قابل توجهی بیشترین قدرت را برای تحمیل حاکمان و دولت هایی که تاکنون در اختیار داشتند، از دست دادند

the ceremonial dances of African natives

رقص‌های سنتی بومیان افریقا


the pompous ceremonials of the Catholic Church

آئین‌های پرطمطراق کلیسای کاتولیک


پیشنهاد کاربران

تشریفاتی


کلمات دیگر: