کلمه جو
صفحه اصلی

foreign investment

انگلیسی به انگلیسی

• investment in a venture that is based in another country

جملات نمونه

1. Foreign investment in Taiwan rose by 79% last year.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خارجی در تایوان در سال گذشته ۷۹ % افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خارجی در تایوان در سال گذشته 79 درصد افزایش یافت

2. The government wanted an inflow of foreign investment.
[ترجمه ترگمان]دولت خواستار ورود سرمایه گذاری خارجی شد
[ترجمه گوگل]دولت خواستار جریان سرمایه گذاری خارجی شد

3. Foreign investment has been a stimulus to the industry.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خارجی انگیزه ای برای این صنعت بوده است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خارجی برای این صنعت محرک بوده است

4. It is the largest ever private foreign investment in the Bolivian mining sector.
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین سرمایه گذاری خارجی در بخش معدن بولیوی است
[ترجمه گوگل]این بزرگترین سرمایه گذاری خارجی خصوصی در بخش معدن بولیوی است

5. They counted on foreign investment to stimulate their economy.
[ترجمه ترگمان]آن ها سرمایه گذاری خارجی را شمردند تا اقتصاد آن ها را تحریک کنند
[ترجمه گوگل]آنها سرمایه گذاری خارجی را برای تحریک اقتصادشان محاسبه کردند

6. They should attract foreign investment.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید سرمایه گذاری خارجی را جذب کنند
[ترجمه گوگل]آنها باید سرمایه گذاری خارجی را جذب کنند

7. The new government's attitude to foreign investment was also seen as an important indicator of future economic policy.
[ترجمه ترگمان]نگرش دولت جدید نسبت به سرمایه گذاری خارجی نیز به عنوان شاخص مهمی از سیاست اقتصادی آینده محسوب می شود
[ترجمه گوگل]نگرش دولت جدید به سرمایه گذاری خارجی نیز به عنوان شاخصی مهم از سیاست های اقتصادی آینده محسوب می شود

8. Foreign investment peaked in November, when overseas investors took advantage of low prices.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خارجی در ماه نوامبر به اوج خود رسید و سرمایه گذاران خارجی از قیمت های پایین سود بردند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خارجی در ماه نوامبر، هنگامی که سرمایه گذاران خارج از کشور از قیمت های پایین استفاده می کردند، به بالاترین سطح رسید

9. In the extreme cases, this type of foreign investment will not upgrade the host economy in any meaningful sense.
[ترجمه ترگمان]در موارد حاد، این نوع سرمایه گذاری خارجی، اقتصاد میزبان را به هر معنی معنی دار ارتقا نخواهد داد
[ترجمه گوگل]در موارد شدید، این نوع سرمایه گذاری خارجی اقتصاد میزبان را به هیچ معنایی معنی ندارد

10. Foreign investment may dry up.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خارجی ممکن است خشک شود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خارجی ممکن است خشک شود

11. A United Nations report showed that foreign investment can have a positive impact on the poor only if it is regulated.
[ترجمه ترگمان]گزارش سازمان ملل نشان داد که سرمایه گذاری خارجی تنها در صورتی می تواند تاثیر مثبتی بر فقرا داشته باشد
[ترجمه گوگل]گزارش سازمان ملل نشان می دهد که سرمایه گذاری خارجی می تواند تاثیر مثبتی بر فقرا داشته باشد تنها در صورتی که تنظیم شود

12. Foreign investment too may dry up, as the initial post-unification euphoria fades.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خارجی نیز ممکن است خشک شود چون خوشحالی اولیه پس از اتحاد از بین می رود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خارجی نیز ممکن است از بین برود، همانطور که فریب خورده است

13. Foreign investment, Scott claims, may reduce food insecurity in a variety of ways, for example by increasing export diversification.
[ترجمه ترگمان]اسکات ادعا می کند که سرمایه گذاری خارجی ممکن است باعث کاهش ناامنی غذایی در بسیاری از روش ها شود، به عنوان مثال، افزایش تنوع صادرات
[ترجمه گوگل]اسکات ادعا می کند ممکن است سرمایه گذاری خارجی سبب کاهش ناامنی غذایی در راه های مختلف شود، مثلا با افزایش تنوع صادرات

14. It hopes to attract foreign investment and technology by liberalising and privatising the industry and encouraging joint ventures.
[ترجمه ترگمان]این کشور امیدوار است که سرمایه گذاری و فن آوری خارجی را با آزاد سازی و خصوصی سازی صنعت و تشویق سرمایه گذاری مشترک جذب کند
[ترجمه گوگل]این امید به جذب سرمایه گذاری خارجی و تکنولوژی توسط آزاد سازی و خصوصی سازی صنعت و تشویق سرمایه گذاری های مشترک است

پیشنهاد کاربران

سرمایه گذارى خارجی


کلمات دیگر: